vrijdag 5 oktober 2012

فرهنگ انتقاد پذیری و شیوه انتقاد کردن جهان سومی !


 
یکی از بزرگترین معضلات جامعه ما ( مخصوصا قشر سیاسی ) ضعف فرهنگ انتقاد پذیریست. در بسیاری از موارد انتقاد را حمله شخصی تلقی و همینطور احساسات بر منطق غلبه کرده و حالت تدافعی به خود می گیریم.
 
در حقیقت نه در امر انتقاد کردن موفق بوده ایم و نه فرهنگ انتقاد پذیری داشته ایم. شیوه نقد و متقاعد کردن خود هنریست که ما از آن کاملا عاجزیم!
 
گاها نقد را با توهین اشتباه میگیریم. بطوریکه اگر بخواهیم دیگران را توجیه کنیم که دین اسلام هیچ گونه منافاتی با عدل و عدالت ندارد، به جای تشریح درست و متقاعد کردن مخاطب با عملکرد اشتباه و بکار بردن کلمات ناشایست نه اینکه نتوانستیم شخصی را متقاعد کنیم بلکه نتیجه کاملا معکوس گرفته ایم.
در زمینه سیاست هم برای متقاعد کردن از ابزار توهین یا تمسخر استفاده می کنیم. بطور کل بجای خاکستری دیدن با عینک سیاه و سفید به مسائل می نگریم.
 
اغلب منافع شخصی را به منافع عموم و "مطرح شدنمان" را بیشتر از هر مساله دیگری ارجعیت می نهیم. انرژی که می توانستیم در راه مبارزه مثبت صرف کرده بیشتر بصورت هرز از دست داده ایم . { نمونه بارز : سی و سه سال در جا زدن و به هیچ کجا نرسیدن! }. روشنفکرانی که خود مدعی تولید اندیشه و بارها "دمو- کراسی" را برایمان تشریح کرده اند، در حرف همگی خود را کاملا دموکرات دانسته ولی در عمل دیکتاتوری بیش نبوده و حتی بعضا به کوچکترین آداب و اصول دموکراسی پایبند نیستند. 
 
با چک کردن سایت های سیاسی به صحت این مطلب پی خواهید برد. افرادی که در تلاشند نه با نقد درست بلکه با تخریب شخصیت و حذف دیگری برای خود آبرو و اعتبار کسب کنند، حتی حاضر نبوده از تاریخ درس گرفته تا متوجه شوند که این سیاست حذفی و تخریب تفکر دیگری سالهاست که جواب نداده و تنها آب به آسیاب دشمن ( جمهوری اسلامی ) ریختن است. روشنفکرانی که سالها در دموکرات ترین کشورها زندگی کرده اما  کماکان جهان سومی باقی مانده اند.
 
 
 

 

Geen opmerkingen:

Een reactie posten