woensdag 9 oktober 2013

سوتفاهمی که از سخنان نتانیاهو پیش آمد و ملتی که فکر کرد تحقیر شد!


از قرار معلوم سخنان بنیامین نتانیاهو به حدی جنجال بر انگیز بوده که اکثریت را به واکنش واداشت. عده ای خرسند و عده ای هم ناخرسند..!
در حقیقت چند سوتفاهم پیش آمد و خیلی ها با زیرکی تمام برای انحراف اذهان دست روی نقطه ضعف مردم گذاشتند تا اصل ماجرا پشت مسائل حاشیه ای پنهان گردد.
در دنیا ما ایرانیها بیشتر از همه اهل پز دادن و به فکر زندگی تجملاتی هستیم و به آلامد بودن بیشترین اهمیت را می دهیم . دختران ایرانی در دنیا بیشتر از خیلی جاها به آرایش کردن علاقمندند. جوانان ما حتی برای یک بیرون رفتن ساده از منزل زمانی را صرف درست کردن موها و یا در کل به فکر تیپ زدنشان هستند.
جوانان غربی به مراتب ساده تر و بی آلایش از جوانان ایرانی می گردند و در این هم شکی نیست .
اما مسئله حائز اهمیت اینکه آقای نتانیاهو وقتی به همه مسائل به درستی اشاره کرد و در کنارش صحبت از نداشتن آزادی و در مثالش از نپوشیدن شلوار جین و یا گوش نکردن موسیقی غربی کرد، هدفش تحقیر ملت ایران نبود.
 مطمئناً  بسیاری از هم وطننان اولین چیزی که به ذهنشان رسید این بود که ما بهترین و گرانترین مارک شلوار جین را می پوشیم و حتی جدیدترین موزیک غربی را گوش می دهیم.  اما باید دانست که همه این مسائل آزادانه صورت می گیرد ؟
برای مثال هیلا صدیقی  هنرمند محترم وقتی عکسش را در صفحه فیسبوکش به نمایش گذاشت تا شلوار جینش یا بهتر است بگوییم پاچه های شلوار جینش را همگی ببینند و بدانند که ایشان هم شلوار جین دارد، آیا می توانند بدون استفاده از مانتو ( روپوش ) براحتی با همان شلوار جین در خیابان ها   قدم بزنند ؟
این که دختران ما نتوانند شلوار جین را بدون مانتو یا زیر چادر استفاده کنند، اسمش آزادی است ؟ با اینکه حتی با مانتو هم بارها مشاهده شده که مورد آزار و اذیت مأمورین دولتی قرار گرفتند. ( مثال : چند هفته پیش مقابل برج میلاد + عکس )
یا برای گوش کردن موزیک غربی تا به چه حد آزادیم ؟
ما حتی از کانال تلویزیونی که دولت ایران برای ایرانیان خارج نشین پخش می کند و در آن کمی آزادی به نسبت رسانه های داخلی بیشتر است هم محرومیم .
هنرمند دیگری به نام امیر جعفری عکسش را در فیسبوک می گذارد که در منزل شلوار جین بر تن کرده و با هدفون موزیک غربی گوش می دهد تا آزاد بودنش را نشان دهد اما غافل از اینکه در همین فیسبوکی که وارد شده و عکسش را به نمایش گذاشته که برای کل دنیا آزاد است ولی همین شخص برای وارد شدن به فیسبوک از فیلتر شکن استفاده کرده ....

ایشان  کشور کوچکی را تحقیر می کند که بهترین امکانات را به ملتش داده و  جز پیشرفته ترین کشور های دنیا محسوب می شود. صحبت از هفت هزار سال تمدن می کند ولی غافل از اینکه از هر لحاظ منفی در دنیا جز اولین ها هستیم . بیشترین آمار معتادین ، کودکان کار ، بیسوادی از روی فقر و فاحشگی خواهران مان در خیابانها آن هم زیر چهار ده سال !!
زمانی که دختران همان تمدن هفت هزار ساله  ایران زمین برای کسب در آمد اجبارا برای تن فروشی به کشور های عربی می روند، کجاست آن رگ گردن هنرمندان عزیزمان تا متورم شود ؟؟
جالب تر اینکه هنرمند و مجری یکی از شبکه های تلوزیونی خارج از کشور برای نشان دادن آزادیش به آقای نتانیاهو شلوار جین به تن می کند ولی  با اینکه سیاسی هم نیست و تنها کارهای هنری انجام می دهد, اجازه ورود به کشور (( ایران )) را ندارد!!
در واقع سی و پنج ساله که همه نوع آزادی از ما سلب شده و در حد تیم ملی از سوی خود دولت مان تحقیر و ذلیل شده ایم و جیکمان هم در نیامده و حال  شخصی که از درد و دل ملت صحبت می کند، بیخود و بی جهت رگ های گردنمان متورم می شود!
فراموش نکنیم همین واکنش نشان دادن ها نشان از ضعف ما بوده و اگر کوچکترین آزادی اجتماعی می داشتیم تا به این حد خود را به آب و آتش نمی زدیم تا به همگان ثابت کنیم که ما هم آزادیم ...
فراموش نکردیم که بانوی شناگرمان ماه پیش با اینکه خود را هزار جور پیچانده بود و در آبهای دریا رکورد زد ولی باز مورد قبول مسولین واقع نشد! ( عکس )
فراموش نکردیم خبر ممنوعیت پوشیدن ساپورت برای خانم ها در ایران چنان در دنیا پیچید که تا مدت ها  سوژه مورد بحث بود. حال چطور و با چه رویی از آزادی دفاع می کنیم که حتی مانکن های پلاستیکی فروشگاه ها مورد حمله مامورین دولتی قرار می گیرند؟
 


                                             جمع آوری مانکن های پلاستیکی و پلمپ مغازه ها
 
 

1 opmerking:

  1. درود و آفرین و سپاس! ...
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
    به : «جَوگیر شده گانِ جین پوش»!
    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
    در این سی و پنج سالی که از «کودتای شوم و ننگین و ددمنشانه و گجسته ی بهمن ۵۷» (عن قلاب بهمن ۵۷) می گذرد، نه هر روز، بل که هر دَم و هر آن دارد از سوی این «رژیم ددمنش گجسته» به همین نادان تر از نادانانی که اکنون دارند گریبانِ چرک شان را برای سخنانِ کسی در آن سوی جهان، درباره ی «آزاد نبودنِ گزینشِ پوشش و پوشآک در ایران و برای مردمِ ایران» پاره می کنند، «ناسزاگویی» و «دست اندازی» (توهین و تجاوز)، و «دارایی این سرزمین»، به ددمنشانه ترین گونه، «چپاول»، و «خاک» و «آب» و «زیست بومِ» آن، «ویران» و «نابود» می شود، و «این نادان تر از نادانان» لالمانی گرفته اند و از ترسِ جانِ بی ارج و ارزش شان، هیچ نمی گویند. ولی همین که یکی از آن سرِ جهان، یک فراز (جمله) سخنِ راست و درست (حرفِ حساب) بر زبان می آورد، می گویند که: «این ها ستیز (دعوا)های خانواده گی است و به بیگانه گان پیوندی (ربطی) ندارد ...»!!!
    (و این، یعنی این که) «این نادان تر از نادانان»، خودشان و «جُمزوری اسلامی» را از یک خانواده [هم خانواده] می دانند!!! ...
    شگفتا و دردا و افسوس!!! ...
    و از آن جا که در این سی و پنج سالِ شوم و ننگین و گجسته، روندِ پَسرفتِ کشور، روندِ همیشه گیِ «ناشایسته سالاری» و «اُزگل پروری» بوده است، دسته یی از «این نادان تر از نادانان» نیز، «کارمندانِ هنر» و «هنرمندنماها» هستند که شوربختانه «این مردمِ همواره و همیشه ناآگاه و خُفته»، به گزاف، آنان را «هنرمند» می پندارند و می نامند و می خوانند، و هر چه هم که به «این نادان تر از نادانان» بگویی: «به پیر، به پیَمبر، اینان هنرمند نیستند و چه در ایران و چه در بیرون از ایران، نود درسدِ اینان، تنها و تنها کارمندان هنر هستند و بس ...» نه تنها توان و یارای دریافتن و دانستن شان نیست و «دوست» و «دشمن» و «خودی» و «مزدور» و «دانا» و «نادان» را از هم بازنمی شناسند، بل که بیش تر گربان شان را می درَند و یاوه می گویند!
    اینان نمی دانند که «هنرمند»، بیانمندی (تعریف) ویژه ی خودش را دارد، و هر ناکسِ بی سَر و پای بی رگ و ریشه یی که «بازیگر» یا «خواننده» یا «نگاره گر» (نقاش) و «پیکره ساز» و «فیلمساز» و ... باشد، تنها به این شوند که این کارها را آموخته و انجام می دهد، «هنرمند» نیست.
    اینان نمی دانند که «هنرمند» هم مانند «آدم»، بیانمندی (تعریف) ویژه ی خودش را دارد و از جایگاه والایی برخوردار است که هر ناکسِ بی سَر و پای بی رگ و ریشه یی در آن نمی گنجد.
    ولی از آن جا که روندِ پَسرفتِ کشور در سی و پنج سال شوم و ننگینِ گذشته، همواره و همیشه به سوی و سودِ «ناشایسته سالاری» و «اُزگل پروری» بوده است، «این نادان تر از نادانان»، نه تنها به گزاف، خود را «داناترینِ دانایان» می پندارند، بل که مُشتی ناکسِ بی سر و پای بی رگ و ریشه را هم «هنرمند» می پندارند و می نامند و می خوانند، و از آنان برای خودشان بُت هایی مانند «لات» و «مَنات» و «عُزّا» و «هُبَل» ساخته اند.
    شگفتا و دردا و افسوس ... افـــــســـــوس ...
    . . .
    https://plus.google.com/u/0/b/117405393107304460942/photos/117405393107304460942/albums/5932582610564608177/5932582613255244626?pid=5932582613255244626&oid=117405393107304460942

    BeantwoordenVerwijderen