vrijdag 31 mei 2013

پرسش های بی پاسخ از پژوهشگر تاریخ !

با اینکه از جناب امینی در مورد مطالب متناقصی که دیده ایم بارها پرسش به عمل آمده ولی ایشان حاضر به پاسخ گویی نیستند!!




 
اینبار هم در مطالب و سخنان ایشان چنان به تحریفات فاحش تاریخی برخورده ایم که ترجیح دادیم چند مساله را گوشزد کنیم  تا اگر حاضر به شفاف سازی تاریخ هستند، جوابگو باشند.
 
 

 
به عقیده بنده ایشان بسیار در تحریف و جعل چیره دستند. اختصاصا مطلب ایشان در گویا برایم سوال برانگیز شد.

ایشان در جریا ن مجله فوکوس ادعا کرده اند که:




به رسانه ياد شده نامه ای نوشتم و چند و چون گفت و گو را جويا شدم. شگفت آور نبود که دريافتم:
- آن رسانه، تاکنون نامه ای از دبيرخانه آقای رضا پهلوی دريافت نکرده است و در هيچ يک از زيرنويس های آن گفت و گو در تارنمای رسانه، اشاره ای به نادرستی گفت و گو و يا ديدگاه دبيرخانه به چشم نمی خورد.
- گفت و گو با آقای رضا پهلوی ضبط شده و نسخه ای از آن در دست ايشان و يا همکاران ايشان است.
 
ایشان که بدنبال مدرک از رضا پهلوی است بهتر است اول خود اسناد مکاتبه با فوکوس را نشان دهد تا با ان سوابق درخشان در جعل و تحریف، شخصا در مظان اتهام قرار نگیرد.
 
امیدوارم ایشان اگر از «فوکوس گیت» و پاسخگویی به اقای اعتمادی فراغت یافتند، عنایتی هم به این مطلب بنده بفرمایندو با پاسخ شان مفتخرمان نمایند.
 
 

 

-----------------------------------------------------




حق رای زنان
 
ایشان در این
فیلم ادعا کرده اند که در سالهای ۱۹۰۵-۱۹۰۶ هیچ کشوری به زنان حق رای نداده بود
ایشان زحمت یک جستجوی ساده را تحت عنوان women's right to vote یا Women's Suffrage را بخود نداده است!
 
مثلا گاردین در مقاله ای تحت عنوان
A timeline of women's right to vote - interactive بطور ایتنراکتیو نشان میدهد که چندین کشور قبل از ۱۹۰۵ و در قرن ۱۹ زنان حق رای داشتند.
 
ویا این کتاب
Ellen Carol DuBois (1998). Woman Suffrage and Women's Rights. NYU Press. pp. 174–6. ISBN 9780814719015
 
 
-------------------------------------
 
 
 
 
 

 
اقای محمد امینی در جعلیاتی در یو تیوب سعی دارد دربار را دخیل در ترور رزم ارا نشان دهد:
 


 
 
در مصاحبه تیمسار دفتری چنین گفتویی بین علم و دفتری وجود ندارد،اصلا علم



راجع به رزم ارا با دفتری صحبتی نمیکند!

 




صفحات ۱۷-۲۲
خود دفتری در مورد دخالت درباربه شایعات و هوو... اشاره میکند و میگوید تصور
 
 نمیکنم که شاید...
 
 
 
 
دوم علم وزیر کار رزم ارا بود به دربار چه ربطی دارد؟
 
 
 
 
سوم:چگونگی واکنش شاه به ترور رزم ارا
 
 
 
چهارم:اوراق بازجویی علم و محمود هدایت برادر زن و معاون پارلمانی رزم ارا و
 

 
 
 نیز رئیس قسمت پلیس انتظامی شهربانی تیمسار دانشپور نشان میدهد که رزم ارا با
 
 اصرار خود علم را دوباره به مسجد میبرد.
 




ضمن اینکه مجلس از طرف دولت تدارک دیده شده بود بنابراین همه انتظار شرکت
 
 

 
 
رئیس دولت را داشتند و نیازی به اصرار! علم نبوده است.






 
بسیاری افراد احتمال کودتا توسط رزم ارا را شایعه میدانند از جمله تیمارمبصر و
 
 دفتری و ترکمان نویسنده اسرارقتل رزم ارا(ص۳۰)





------------------------------------------------------------------------------------------------------




میراث مصدق
 

 
 
در این برنامه افق اقای امینی اشتباهات زیادی داشت:
ایشان ادعا میکند در دوران فترت فقط صمصام السلطنه عزل شد.حداقل مشیرالدوله و سید ضیا هم در دوران فترت عزل شدند.جالب است که سعدالدوله را احمد شاه در حضور مجلس سوم در یک روز ابتدا نصب و بعد عزل میکند!

در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ هـ. ق اتابک کشته شد و برای تعیین جانشین

وی بین محمدعلی میرزا و مجلس اختلاف نظر حاصل شد. مجلس

تمایل به ناصرالملک وزیر دارائی کابینه قبل داشت، ولی محمد علی

 میرزا مایل به زمامداری مشیرالسلطنه بود. سرانجام شاه پیروز

شد و فرمان نخست‌وزیری به نام مشیرالسلطنه صادر گردید

یعنی نصب نخست وزیرمورد نظر خود در زمان حضور مجلس و علیرغم مخالفت مجلس

اما از زبان احتشام السلطنه که در زمان ریاست ایشان بر مجلس اول متمم قانون اساسی مشروطه واصل ۴۶ ان(عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است) به تصویب رسید، حدود اختیارات پادشاه را بخوانیم:

نکته ای که وجود دارد این است که در دوره احمد شاه از پایان دوره سوم مجلس ۱۲۹۴ تا شروع دوره چهارم ۱۳۰۰، مجلسی وجود نداشت تا به نخست وزیری ابراز تمایل کند و در طی ۶ سال بیش از ۱۰ نخست وزیر عزل و نصب شدند .
جالب اینکه قانون اساسی «عزل و نصب» وزرا را حق شاه میدانداما اقایان فقط «نصب» را قبول می کنند ولی «عزل»ر ا خیر چون مصدق عزل شده!

در دوران فترت مجلس همانطور که حقوقدانانی چون صدیقی و سنجابی گفته اند، عزل و نصب وزرا با پادشاه است. ضمن انکه مصدق خود به این قانون اگاه بوده و در نامه ای به در بار از شاه میخواهد از این حق استفاده کند.
اقای امینی در مورد لایحه امنیت اجتماعی همان روضه های قدیمی را تکرار میکند.
  • این چه دولت مردمی بود که کلی اعتصاب داشت؟ چه حکومت
  •  
  • دموکراتی بود که تحمل اعتصاب نداشت؟
  •  
  • ماده 1-هرکس از کارگران و کارکنان و کارمندان کارخانه ها و کارگاه
  •  
  • هاي مشمول قانون کار و بنگاهها را تحريک به اعتصاب و نافرماني و
  •  
  •  تمرد يا اخلال در نظم و آرامش نمايد دستگير و بازداشت شده و از
  •  
  • سه ماه تا يک سال تبعيد و ملزم اقامت اجباري در نقطه معين
  •  
  • خواهد شد.





 
 

یعنی تحریک به اعتصاب، جرم است!
 
-----------------------------------------------------------------------------------

امینی میگوید مصدق نامش را ۱۲۹۶ عوض کرده و «السلطنه » را برداشته است. اینهم صحیح نیست:

عنوان مصدق السلطنه را مصدق حداقل خودش تا ۱۳۰۳ بکار برده و ۱۲۹۶ امینی اشتباه است!
فقط تو مجلس ششم ۱۳۰۵، ۲۱ بار نام مصدق السطنه امده بدون اعتراض ایشان
«رییس اوزرا –چون بنده احتمال میدهم که بعضی از آقایان محترم خصوصا عموزاده محترم من آقای مصدق السلطنه »
«رییس الوزرا –بنده احساسات وطن دوستی عموزاده عزیزم آقای مصدق السلطنه را تحسین وتقدیر میکنم»
صورت مشروح مجلس مورخه سه شنبه ۲۹شهریور ماه ۱۳۰۵مطابق ۱۳ربیع الاول ۱۳۴۵
----

اما راجع به محبوسین اولا کسی حبس نشد آقای مصدق السلطنه تحت نظر قرار گرفتن و حبس شدن دو مطلب است کسی حبس نشد تحت نظر قرار گرفت حالا فرض کنیم حبس شد (دکتر مصدق- استغفرالله)مجلس شورای ملی دوره ۱۴ جلسه ۳
دوره قانونگذاری چهاردهم - ۶ اسفند ۱۳۲۲ تا ۲۱ اسفند ۱۳۲۴

---
تمام مردم وطن پرست ایران در اواسط کابینه آقای حکیم الملک ، که در رأس آن دسته اقلیت بودند که آقای مصدق السلطنه هم بود اینها معتقد شده بودند
مجلس شورای ملی دوره ۱۵ جلسه ۱۶

---
بنابراین اگر آقای دکتر مصدق السلطنه حالا بخواهند این پرونده را بخوانند
مجلس شورای ملی دوره ۱۶ جلسه ۲۱
۲۰ بهمن ۱۳۲۸ تا ۲۹ بهمن ۱۳۳۰

----
همه میدانندکه آقای مصدق السلطنه............
مجلس شورای ملی دوره ۱۷ جلسه ۱۳
صورت مشروح مذاکرات مجلس روزیکشنبه اول تیر۱۳۳۱
 
این هم از دهخدا که در ۱۳۲۴ ضمن تعریف از رفاه دوران رضا شاه ،از دکتر مصدق به عنوان مصدق السلطنه نام می برد!

------------------------------------------------------





 
 

 





 
 


 

ادامه دارد...



zondag 26 mei 2013

حمایت دختران موسوی از هاشمی !

عکس برگرفته از گویا نیوز
.
                         *****************************************************

با پوزش از خوانندگان !!!!!!!!
این نوشته داخل سایت بالاترین را بر اساس مطلب گویا نیوز نوشتم و حتی آن زمان از صفحه عکس گرفتم که شما در بالا تیتر و توضیح را مشاهده می کنید که در آنجا قید شده منبع سایت کلمه، که هر چند بعد از چندین ساعت کاملا تیتر و متن را تغییر دادند!! در کل باید بدانید که مطلب سایت کلمه با مطلب اول سایت گویا نیوز کاملا متغیربود! 
آدرس لینک : http://www.kaleme.com/1392/03/04/klm-145136/

zaterdag 25 mei 2013

آقای هاشمی .. آقای خاتمی .. با تک رای تان چه خواهید کرد؟



جناب آقای هاشمی شما که در داخل از کل ماجرای پشت پرده با اطلاع هستید و بهتر از هر شخص دیگری دلیل رد صلاحیت خودتان را توسط رهبر می دانید و به گفته خودتان با بودن این آقایان آینده درخشانی نخواهیم داشت، کشور رو به فنا و نابودی خواهد رفت و شما بهتر از هر شخص دیگری اینها را می شناسید و از اهداف شومشان با خبرید.
در این اواخر خانواده خودتان هم از دست این آقایان به حد کافی زخم خورده ... پس دیگر معطل چه هستید؟ اگر حقیقتا اینطور که در مصاحبه آخرتان نشان دادید دلسوز و غمخوار ملت هستید، چرا انتخابات که در اصل چیزی جز انتصابات نیست تحریم نمی کنید؟!
چرا یک بار هم که شده حسن و نیت خودتان را نشان نمی دهید؟ مگر غیر از این است که با رای دادن به این آقایان راهمان به نا کجا آباد ختم خواهد شد؟

 آقای خاتمی زمانی که آقای هاشمی خودشان را کاندید کردند زود بیانیه ای صادر کردید و از همه خواستید تمام و کمال از ایشان حمایت کنند و کلی امید به مردم دادید. حال چرا روزه سکوت گرفتید ؟ حالا از کی حمایت کنیم ؟ به کی رای بدیم ؟ اصلا رای بدیم یا ندیم ؟ شما با تک رای خودتان چه خواهید کرد ؟ اگر شما این آقایان را صالح و شایسته نمی دانید چرا صحبت از تحریم نمی کنید ؟
 
فقط بدانید سکوت شما در چنین شرایطی تنها نشان از خیانت است و بس ...  
 
 

 

woensdag 22 mei 2013

اگر شورای نگهبان هاشمی را تائید می کرد دیکتاتور نبود! ( دختر خمینی )


دختر روح الله خمینی (زهرا مصطفوی ) برای جلوگیری از " دیکتاتوری " از رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای درخواست نمودند که در تصمیم شورای نگهبان تجدید نظر فرمایند.
 

 
دختر آقای هاشمی رفسنجانی (فاطمه خانم) هم فرمودند با اینکه از پاپی ما تقاضا کرده بودند که صبحش انصراف دهد اما پاپی جان وجدانش قبول نکرد به ملت ایران که عاشقانه ازش درخواست نموده بودند که پا در صحنه بگذارد و بعد هم به مردمی که از آمدنش کاملا خوشحال  و سوپرایز شدند " خیانت " کند!!
پاپی جان فرمودند حالا چرا از من می خواهید انصراف دهم ؟ اصلا بر چه اساسی انصراف دهم ؟ من که نمی توانم به مردم " دروغ " بگویم.
 
==================================
نتیجه اخلاقی : {{ یعنی اگر آقای هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت نمی شدند دیکتاتوری در کار نبود و کاملا قانون دموکراسی از نظر زهرا  مصطفوی  اجرا شده بود!!}}
{{ دختر رفسنجانی ( فاطمه خانم ) هم تایید کردند که پاپی جونشون خیانت کار و دروغ گو نیستند !!}}


......هيهات منا الذلة
 
 
 
 

zaterdag 18 mei 2013

donderdag 16 mei 2013

خانم های عزیز! نظامی که شما را فاقد عقل کافی‌ برایِ کاندید شدن می‌داند چگونه تشخیص شما برای رای دادن را قبول دارد ؟



 
 
امروز در خبر ها آمد که عضو فقهای شورای نگهبان با تشریح روند بررسی صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری، گفت: قانون اجازه رئیس جمهور شدن را به خانم‌ها نمی‌دهد!
{ رئیس جامعه مدرسین حوزه با اشاره به ثبت نام بانوان، فرمودند: در بین افرادی که ثبت نام کرده اند، ده، دوازده خانم‌ حضور دارند؛ یکی از آنها گفته که "اگر من رئیس جمهور شوم، نیمی از کابینه‌ام خانم‌ها و نیم دیگر آقایان خواهند بود"؛ مثل معروفی هست که کسی می‌خواست وارد روستایی شود، اصلا راهش نمی‌دادند وارد روستا شود، اما می‌گفت "خانه کدخدا کجاست"؟!؛ قانون اجازه رئیس جمهور شدن را به خانم‌ها نمی‌دهد، حالا چطور این فرد ترکیب کابینه را هم مشخص کرده است! }
 
حال بنده از رئیس جامعه مدرسین حوزه... می پرسم : چه فرقی بین مرد و زن است که خانم ها چنین اجازه ای ندارند ؟ آیا براستی بر این باورید که آقایان درک ،خرد و شعورشان بالاتر از خانم ها است ؟ هنوز قانون عربی ١٤٠٠ سال پیش ..؟! این است عدل علی تان؟ ...که مردها اجازه داشته باشند چند همسر اختیار کنند ولی اگر خانمی شوهر دار با کسی رابطه برقرار کرد سنگسار ..!
چون در بسیاری از قانونها ( دیه - ارث و ...) زن نصف مرد محسوب می شود، اینطور می اندیدشید که حتما از لحاظ عقلی هم نصف هستند ؟
حقیقتا در قرن بیست و یکم شنیدن اینطور قانونها ( فرق قائل شدن بین مرد و زن ) باعث شرم می شود و تنها امید دارم بانوانی که برای جنس خود ارزشی قائل هستند چنین انتخاباتی را بطور کل تحریم کنند. 
 
 

عکس برگرفته از سایت : بی بی سی فارسی


 

woensdag 15 mei 2013

منطق اصلاح طلبی در حد مسیح علی نژاد !




خانم مسیح علینژاد منظور از این نوشته شما در این شرایط چیست ؟ باز تبلیغ برای انتخابات ...!
آنهایی که به شناسنامه پاک داشتن می بالند که صد البته باید هم ببالند چون به حاکم : دزد ، جنایتکار ، متجاوز ، دیکتاتور و ... برای ماندگار بودنش کمک نکردند.
آنها به فکر ایران و ایرانی بودند و نه تنها به فکر قشر محدودی از جامعه ... نه به فکر منافع شخصی ....
شما اکثر آنهایی را که طی این سالها به حاکمان فاسد رای نداده اند و شناسنامه شان پاک مانده توهین کننده و بی منطق  می نامید؟! شما حاکمان فاسد با منتقدان رژیم را یکی می دانید ؟! و بعد هم برای واژه مظلوم "دموکراسی" دل می سوزانید؟!
 
ای کاش شما و تمام هم اندیشان شما برای یک بار هم که شده دموکراسی را تعریف می کردید تا بدانیم چه درکی از این واژه مظلوم داشته اید که اینچنین دل می سوزانید و ملتی را تشویق به رای دادن حاکمانی می نمایید که در ظاهر شخص خود شما را به کشور راه نمی دهند!
 

maandag 13 mei 2013

محمد علی کشاورز در یک عکس قدیمی در حال بازی در فیلم : ( نفر وسط )

              محمد علی کشاورز در یک عکس قدیمی در حال بازی در فیلم : ( نفر وسط )
 
   عکس برگرفته از صفحه فیسبوکی : {{ تاریخ در تصویر }}

https://www.facebook.com/TarikhDarTasvir?ref=hl#!/photo.php?fbid=140959149425976&set=a.110715125783712.1073741828.110602525794972&type=1&theater


   

اصلاح طلبانی که به کوچکترین ارزش ها پایبند نیستند!





اصلاح طلبانی که روزی به مردم این امید را می دادند که باید به مرور زمان وضعییت کشور را با اصلاحات بهتر کرد، در حال حاضر دست به دامان دزد ترین و یکی از جنایت کارترین افراد نظام شده اند. اصلاح طلبان حاضر شدند بخاطر پست و مقام حتی به خودشان خیانت کنند و در حالی که رهبران اصلی شان در حصر خانگی بسر می برند، آن هم بدلیل دزدیده شدن رای ها در انتخابات قبلی توسط رهبر... باز برای همان نظام تبلیغ و از انتخابات حمایت می کنند!

رذالت و پستی را به حد اعلا رساندند. آقای خاتمی به جای ایستادگی و مقاومت به دماوند می رود بلکه بتواند بطور پنهانی رای اش را بدهد و بعد از برملا شدن بجای عذر خواهی باز به فکر تبلیغ انتخابات و اکبر هاشمی رفسنجانی را بهترین گزینه می داند!
 
آقای رفسنجانی به حدی پرونده اش سیاه و ننگین است که دیگر احتیاج به ارائه اسناد نیست و این امر بر همگان کاملا روشن است.
 
تنها سوالی که باقی می ماند این است که اگر اصلاح طلبان واقعا بر این باور هستند که در سال ٨٨ رای ها دزدیده شد و شخص رای آورده ( میر حسین موسوی ) بخاطر گرفتن حق در حبس است، پس دیگر چطور و با چه منطقی حاضرند باز مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند؟!
 
آیا از روی خانواده هایی که در شلوغیهای سال ٨٨ عزیزانشان را از دست دادند شرم نمی کنند؟ آیا رسیدن به قدرت ارزش این همه حقیر شدن ها را دارد ؟ واقعا ما کجای کاریم ...؟!
 تنها می توان گفت شرم بر ما... شرم بر ما ....
 
 
 
 

zondag 12 mei 2013

و قسم به آن هنگام که کعبه را آب فرا گرفت



قسم به خدای کعبه، آن هنگام که سیل اطراف کعبه را فرا گرفت و جوانان با شنا آن را طواف میکردند
و خداوند کعبه را از این سیل نجات داد، باشد که ایمان آورید، سال ۱۹۴۱ میلاد مسیح
 
 
 

مموتی نجنبی به روح پیغمبر تیکه بزرگت گوشته!





جناب مموت احمدی نجات  با اینکه شوما در این ٨ سال رسما فک و فامیل همه ما ایرانی ها را در حد تیم ملی به هم پیوند دادی و کشور را به قهقرا کشوندی ولی ما وجدانمون قبول نمیکنه که از حالا بهت گوشزد نکنیم و نگیم که مراقب این اکبر کوسه خودمون باشی ...
به ابرفرض اکبر رئیس جمهور بشه دودمانت را به باد میده و مثل دایناسور ها نسلتون منقرض میشه !
اون موقع که فکر نکرده هی زرت و زرت میگفتی : بگم بگم و آخرش هم هیچی نگفتی .. حالا باید در دادگاه چیزهایی بگی که اونا میخوان!
بیا تا دیر نشده کاری بکن مثل همیشه کارستون... این مهتی شون یک جونوریه که نگو نپرس... همون دختر گیس بریدش فایزه خانم برای کل طایفه تون بسه ..
یه وخت با وعده سر خرمن بلانسبت خر، خرت نکنن .. بعد ترتیبت را اساسی بدن ...
مموتی، جون مولا وقت طلاست و وقتی برات نمونده و بجنب که فاتحه ات خوندس ...
ببین کی بهت گفتم بعد نگی نگفتی ... از حالا دارم شوما و مش رحیم جان را با لباس زندانی و دستبند تجسم میکنم که می برنتون دادگاه که حکم اعدام بگیرید و شهید راه کربوبلا بشین و حلوا خورون راه بندازن ( فاتحه مع صلوات )

 

vrijdag 10 mei 2013

رضا پهلوی گفته روند حقوقی، آیا این روند حقوقی و شکایت، فرق دارد؟!


اولین قدم در دادگاه های اروپا برای شکایت کردن، نامه فرستادن است. به این کار می گویند پری کورت اکشن. یعنی در روند دادگاه، شما قبل از رفتن به دادگاه، به طرف نامه بدهی و این بخشی از مدارک شکایت تو روند شکایت تو است.
این هم سایت وزارت دادگستری انگلیس به عنوان یک منبع:
 
 
  1. در این منبع بخوانید:


SECTION I – INTRODUCTION
1. Aims
1.1
The aims of this Practice Direction are to –
(1) enable parties to settle the issue between them without the need to start proceedings (that is, a court claim); and
(2) support the efficient management by the court and the parties of proceedings that cannot be avoided

 
توجه کنید که در دادگاه های کشورهای پیشرفته، اولین قدم برای شکایت کردن، این است که به طرف نامه بنویسی. یعنی شما نمی توانی بروی دادگاه و بگویی مستقیم از کسی شکایت دارید، دادگاه می گوید اول باید به طرف نامه بدهی و به او فرصت بدهی که خواسته ات را برآورد کند (هدف این کار، این است که کمتر کسی به دادگاه کشیده شود!)
یعنی کار شکایت و روند حقوقی شما از دادگاه شروع نمی شود!! بلکه باید از دفتر وکیلت شروع شود.
مساله ما این است که این نشریه از
کسی که خواب است را می شود بیدار کرد، اما کسی که خودش را به خواب زده، نمی شود بیدار کرد!
کسی سفسطه می کند را نمی شود قانع کرد، حتی اگر منابعی چون سایت وزارت دادگستری بدهی...!!
 

سایت ... در یک عمل انتحاری به یک باره بیش از سی لینک را ... کرد!

توضیحات بیشتر باعث محو شدنم در افق خواهد شد . 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به امید روزی که بتوانیم در یک فضای آزاد و دموکرات راحت نظرات و عقایدمان را بیان کنیم !
 
 
 

woensdag 8 mei 2013

عجب آشفته بازاری است اینجا ...!




تنها یک ماه به انتصابات ( انتخابات ) رژیم مانده و روزانه دنیایی سوژه برای مطلب نوشتن و آگاه ساختن هم میهنان در ارتباط با نقشه های پلید رژیم در مورد انتخابات نمایشی وجود دارد ولی متاسفانه اکثر هم میهنان با هر گونه نگرش فکری.. کاملا به کاه دان زده اند !! بسی جای تاسف است که عده ای خود را روشنفکر و قیم ملت می دانند ولی تمام تلاششان در این چند روزه تنها تفرقه و انحراف افکار مردم بوده است!
 
شخصا بر این باور بوده ام که چنین افرادی، نفوذی رژیم هستند تا در مواقع حساس با مطالب تفرقه آمیز و انحراف افکار خدمتی به رژیم کرده باشند اما چنین عملی از سوی افرادی که هیچ انتظار نمی رفت دیده می شود که شوربختانه تعداد این اشخاص هم کم نیست. مخصوصا در فضایی مثل فیسبوک که هر شخصی یک عده هم فکر خود را عضو کرده و با خیال راحت به دیگر تفکر ها حمله و فحاشی می کند و دیگر عضو ها که اکثرا هم تفکرش هستند برای پستهایش "به به و چه چه" هم می کنند. فحاش ها از این طریق خود را ارضا می کنند ولی غافل از اینکه در دنیای کاملا بسته خود گیر کرده اند.
  براستی سخت است که بشود در بین این افراد تفاوت سایبری رژیم را با ساده لوح بی فکر تشخیص داد.
 
چند روزی است که به شدت این تفرقه ها و حمله ها به سوی یکدیگر افزوده شده و در این بین تنها رژیم است که سود می برد.
به نظرم در این مواقع و شرایط بحرانی باید افراد دلسوز میانه رو و منطقی هر دسته و گروه که جز اقلیت می باشند دست اتحاد و همیاری به سوی هم بدهند و حداقل برای یک ماه هم شده آتش بس کرده و دست از نقد و حمله علیه هم بر دارند.
باید دست بکار شد و زمان را از دست نداد چون این دسته اقلیت ( میانه رو و منطقی ) هم اگر نخواهند در چنین مواقعی عکس العملی نشان دهند، همان دسته اکثریت ( سایبری یا تند رو ... ) جو را در حد تیم ملی آشفته می کنند که تنها رژیم فیض می برد و بس.

 

vrijdag 3 mei 2013

خطاب به منتقدین شورای ملی که حضور شاهزاده رضا پهلوی را در دنیای سیاست تحمل نمی کنند


 
با برقراری شورای ملی بسیاری از هم میهنان با سنگ اندازی یا انتقاد های بی مورد تلاش در تخریب شخصیت شاهزاده رضا پهلوی نمودند. البته نقد درست و سازنده نه اینکه هیچ ایرادی ندارد بلکه کاملا مؤثر واقع می شود اما در این چند روزه بقدری حملات شدت داشته که تا حدی غیر طبیعی به نظر می رسد!
 
از شما خواننده گرامی خواهشمندم اینطور تجسم کنید که محمد رضا شاه پهلوی هیچ فرزندی نداشته و بعد از انقلاب سال پنجاه و هفت از خاندان پهلوی و همینطور طرفدارانش تا به امروز هیچ شخصی وارد دنیای سیاست نشده است.
با خوشبینانه ترین حالت به کل مخالفان نظام پیشین که تنها خواسته شان (( آزادی )) بوده می نگریم. آزادیخواهانی که در مقطعی از زمان همگی دست اتحاد به سوی هم
دراز کرده  و با قیامشان نظام پیشین را شکست داده تا به دموکراسی برسند. آیت الله خمینی را رهبر خود برگزیدند و بعد از مدت زمان کوتاهی پی به ماهیتش بردند که این شخص روحانی، تنها نیتش سو استفاده از دیگران بوده تا به اهداف شوم خود برسد. عده ای از دیگر آزادیخواهان به مخالفت پرداختند و به شدت سرکوب و عده زیادی هم مجبور به ترک وطن شدند تا در یک فضای نسبتا باز به فعالیت های خود بپردازند.
از بین همان عده ( جبهه ملی ، مجاهدین خلق ، فداییان خلق ، حزب توده و ....که همه خواستار جمهوریت بودند) که بعد از پی بردن به ماهیت آیت الله خمینی، همراه نشده و سالیان سال به مبارزه با جمهوری اسلامی پرداختند.
براستی عملکرد گروه های نامبرده آزادیخواه در طی این سالها چه بوده ؟ کجا و چه زمانی همه در کنار یک دیگر قرار گرفتند ؟ این همه افراد پر مدعای روشنفکر چه گلی بر سر ما زدند ؟ کدامین شورایی که در برگیرنده تمام نگرش های فکری بوده از سوی اینها شکل گرفت ؟
در چند سال اخیر که عده ای به نام اصلاح طلب از بدنه نظام جدا شده و در خارج از کشور سکونت گزیدند، با این همه امکانات رسانه ای چه حرکت مثبتی انجام دادند ؟ کجا صحبت از اتحاد ، رفراندوم و انتخابات آزاد کردند ؟ آیا پذیرای همه نوع نگرشی بوده اند ؟ آیا ٢ نماینده آقایان موسوی و کروبی «مجتبی واحدی» و «اردشیر امیر ارجمند» حتی توانستند در کنار هم به فعالیت خود ادامه دهند ؟
آیا از این تعداد افرد اپوزیسیون جمهوری خواه ... که براحتی می شود نام صد ها نفر را برد توانستند کنار هم بنشینند؟ 
 
حال با تمام این دانسته ها... آیا رضا پهلوی یا "شورای نو پای ملی" مقصر شکل نگرفتن اتحاد بوده ؟ اینها باعث شدند که طی این سالها آزادی و دموکراسی در کشور شکل نگیرد که حال دشمن اصلی ( جمهوری اسلامی ) را فراموش کرده یم که شبانه روزی عده ای مغرضانه از پیش و پا افتاده ترین مسائل ایراد های بنی اسرائیلی می گیریم ؟ 
 
در آخر اینکه تنها آرزویم شکل گرفتن اتحاد همه گروه های ایرانی با هر گونه نگرش فکری است که به جای ایراد گرفتن و بهانه تراشی از هم به فکر ملتی باشیم که هر روزشان بد تر از دیروزشان است. بلاخره باید به این درک و خرد رسید که یا با هم ایران را آزاد خواهیم ساخت یا با تک روی و حذف دیگری تا ابد حسرت آرزوی آزادی ایران بر دلها خواهد ماند.

woensdag 1 mei 2013

خطاب به شاهزاده رضا پهلوی ( سخنگوی شورای ملی )


 
بعد از نشست و جلسه پاریس و مصاحبه های شما با رسانه ها .. یک سری از مسائل برایم نامفهوم و جای پرسش است که با مطرح کرنش امید دارم جوابی قانع کننده بگیرم.
شاهزاده گرامی می دانم مدت هاست که تمام تلاشتان را صادقانه برای اتحاد گروه ها، حول محورهای مشترک کرده اید و بزرگترین دغدغه فکرییتان آزادی میهن است. اما تابحال شما و دیگر افراد اپوزیسیون آنچنان موفق نبوده اید. عده ای افراد شناخته شده سیاسی با نگرش های متفاوت که طی این سالها فعالیت داشتند قرار را بر همکاری با شورای ملی گذاشتند ولی در نیمه راه بنا به دلایلی نامفهوم راهشان را جدا ساختند و عده ای هم بر غیر دموکرات بودن افراد شورا .. تآکید داشتند  و  یا بطور کل این شورا را ملی ندانستند!
در برنامه افق، سیامک دهقانپور از شما در مورد همکاری نکردن بسیاری از افراد شناخته شده اپوزسیون سوال کرد که متاسفانه جواب قانع کننده ای ندادید و فرمودید که از آنها سؤال شود. ( با اینکه بسیاری از چهره های شناخته شده در چندین ماه اخیر دلایلی را بر غیر دموکرات بودن شورا مطرح کردند! )
زمانی که شما اعلام می کنید مبنای کار ما با شفاف سازی آغاز می شود بنظرم باید پاسخ چنین سوالی را می دادید.
از طرفی مشتاقم بدانم چرا به دیگر سران اپوزیسیون برای همکاری در شورای ملی درخواست مشارکت نکردید. یا اگر دعوتی از سوی شما صورت گرفته و جواب آنها برای همکاری منفی بوده، چرا بطور علنی نبوده ؟ یا بهتر نبود که مقابل دوربین چنین مسائلی صورت می گرفت تا حرف و حدیثی باقی نمی ماند؟ ( تنها مهم بود که بدانیم چنین مساله ای از سوی شما که خواستار اتحاد گروه ها هستید صورت گرفته یا خیر  ؟ )
در جای دیگری مطرح کردید که هدف و اساس از برقراری شورای ملی این بوده که صدای ملت ایران باشید و برای برقراری یک انتخابات آزاد در کشور تلاش می کنید. اما تابحال جایی مطرح نکردید که چگونه و یا چه راهکارهایی را برای رسیدن به رفراندوم در نظر گرفتید.
در نشست پاریس تمام وقت سر بند بند منشور شورا و رای گیری ها ... بود و هیچ به راهکارها اشاره ای نشد!
... و باز در قسمتی از مصاحبه فرمودید که در قطار به سوی همگان باز است و این قطار در هر ایستگاه برای سوار کردن نیرو می ایستد. حال می خواهم بدانم برای جذب نیرو... آن هم نیروی مخالف انیشه ما چه اقداماتی صورت گرفته ؟
متاسفانه در نشست پاریس اکثر افراد هم اندیشان ما بودند، با اینکه هدف اصلی شورا این بوده که کاملا (( ملی )) باشد. آیا به عقیده شما بهتر نمی بود که تمام تلاشتان را می کردید که از هر طیف فکری مخصوصا شناخته شده های خوشنام را گرد هم می آوردید؟
با این شیوه ... که در این ٣٤ سال عمل شده، مطمئنا نه ما و هیچ گروه دیگری به پیروزی دست نخواهیم یافت و تنها به آهنی سرد چکش زده ایم.
هدف از تمام نقد ها سرد کردن شما و دیگر یاران نیست و به صداقت و میهن دوستی شما کاملا ایمان دارم و اگر اینچنین پرسش هایم را مطرح نمودم این بوده که همه چیز کاملا شفاف سازی شود. شاید درسی برای منتقدین شما باشد که بدانند ما در راس هر کاری به آداب و اصول دموکراسی کاملا احترام می گذاریم.
 
با ارادت فراوان سعید شعبانی