zaterdag 31 december 2011

جنگ آغاز شد !




البته نه در ایران بلکه  در محله ما ...!

چنان صداهای ملتهبی میاد که همین حالا در حال نوشتن با انفجار هر  نارنجک با  صد  کیلو وزن ۴ متر از جام میپرم !

نمیدونم از کدوم طرف حمله کردند ؟ رادیو و تلویزیون هم چیزی نمیگن  ولی جوانان محله  با استقامت و بردباری تمام در حال مقاومت هستند !

من هم از ترس جرات بیرون رفتن ندارم !

خدا فقط رحم کنه ، همسایه مون میگه ساعت ۱۲ شب جنگ جهانی سوم شروع میشه !
من که سر در نمیارم ؟ 

والله تا جایی که من خبر داشتم خط و نشون کشیدن ها در " تنگه هرمز" بود نه اینجا !

خب اینها چه ربطی به اروپا داره ...؟ اون هم تو محله ما ...!

vrijdag 30 december 2011

" روشنفکران " انقلابی ، پاسخ دهند


خدمات رضاشاه بزرگ و محمد رضاشاه فقید. قابل توجه روشنفکران انقلابی !


این یک بخش بسیار ناچیز از خدمات وکارها واقداماتی است که ملت ایران در دوران گذر از حکومت قاجار به پهلوی اول تجربه کرده وامروز بسیاری از روشنفکران ومفسرین و تحلیل گران وطنی خارج نشین ومیکروفن دار و پشت دوربین نشین در این رسانه و


آ ن رسانه هستند که بسیاریشان از بانیا ن این انقلاب منحوس بودند وهمراه و یار خمینی حتی آن قدر بی وجدان و


دورافتاده از اخلاق سیاسی وانسانی شده اند که از بیان حقایق تاریخی بدان صورت که بوده پرهیز دارند.




چه زماني امراض تيفوس،سل،تراخم،مالاريا،سالک و سفليس و.....ريشه کن شد؟


در چه زماني که شهرباني توسط اطريشي ها ،ژاندار مري توسط سوئدي ها ارتش توسط روس ها و انگليس ها گمرک توسط بلژيکي ها اداره ميشد خلع يد شد وتماماً بدست ايراني ها سپرده شد؟
در چه زماني مدارس ما از مکتب خانه به مدارسي مدرن با استاندارد هاي بين المللي مبدل شد و هم چنين دانشگاه تهران و دانشگاه هاي متعددي در تهران ومراکز استانها و همچنين موسسات عالي و تکنولوژي در ايران دائرشد؟


در چه زماني ايران صاحب ارتشي مدرن با افسراني تحصيل کرده شامل پيشرفته ترين نيروهاي زميني،هوائي،دريايي و همچنين دادگستري با افراد تحصيل کرده و وزارتخانه هاي نيرو،کشاورزي،آموزش وپرورش،دارايي،اقتصاد،بازرگاني و آموزش عالي و .....وزارتخانه هاي بهداشت و امور اجتماعي به سبک کشور هاي پيشرفته گرديد؟


در چه زماني راه آهن سراسري،جاده هاي اسفالته،سدهاي مانند سد دز و سد ارس و سد مياندوآب و سد بوکان وسد سفيد رود و شبکه هاي آبیاری ، بوسعت صدها هزار هکتار در سراسر ايران احداث گرديد؟
در چه زماني زنان ايران يعني نيمي از نيروي قابل توانستند حق راي داشته باشند و در مشاغلي مانند قضاوت، وزارت،مديران کل و نمايندگي در مجلس شوراي ملي و مجلس سنا و تمامي مشاغلي که زماني منحصر به مردان بود دست يابند؟


در چه زماني بود که ارزش پول ايران برابر با پول کشور سوئدو و حد اکثر هفت تومان پنج ريال در مقابل دلار آمريکا حد اکثر دوازده تومان در مقابل پاند انگيس بود و هم چنين هر ايراني ميتوانست ريال را در تمام دنيا خرج کند؟


در چه زماني بود که براي مسافرت به اکثر کشور هاي دنيا ملت ايران احتياج به ويزا نداشت و در تمام دنيا مورد احترام شايسته بود؟


در چه زماني بود که تمامي کشور هاي پيشرفته دنيا براي ساخت نيروگاههاي اتمي در ايران با هم رقابت ميکردند و هيچ کشوري مخالف ايجاد انرژي اتمي در ايران نبود به اين معني که تمام کشور ها به حکومت ايران اعتماد داشتند؟
در چه زماني بود که فراورده هاي صنعتي ايران به تمام کشور هاي همسايه حتي روسيه صادر ميشد مانند اتومبيل،يخچال،کولر،ماشين لباسشوئي و ظرفشوئي و کفش بطور نمونه کفش ملي براي ارتش روسيه و لباس هاي تريکو و جوراب؟


در چه زماني بود که ورزشکاران ايراني در ميدان هاي جام جهاني در اکثر رشته ها شرکت کرده و صاحبان مدال طلا بودند؟


در چه زماني بود که پيشرفت ايران را با حمايت از يک ملاي عقب افتاده متوقف کردند و مردم ايران را آواره غربت نمودند چون زنگ خطري بود براي اقتصاد کشورهاي ديگر و ترس از در بر گيرنده بازار خاور ميانه براي هميشه؟

پاسخ دهید


نسل سوخته، فیس بوک

donderdag 29 december 2011

مصاحبه اختصاصی شاهزاده رضا پهلوی با صبح امروز



 آقای پهلوی جایگاه شما در جغرافیای سیاسی ایران کجاست؟ مانند ده‌ها و صد‌ها فعال سیاسی ایرانی دیگر، تنها یک فعال سیاسی هستید و یا جایگاه یک رهبر سیاسی را برای خودتان متصور می‌شوید؟

از ۲۱ سال پیش که فعالیت‌های سیاسیم را آغاز کردم، یک نیت و یک هدف و یک رسالت برای خودم بیشتر نمی‌شناختم و آن دفاع ازحقوق بشر و دموکراسی به مفهوم اخص کلمه در کشورمان بوده است. از بدو تشکیل نظام جمهوری اسلامی پیدا بود که انگیزه‌ای برای دلسوز بودن نسبت به حال مردم ایران ندارد. همانطور که شما خودتان می‌دانید روندی در کشور به لحاظ خفقان و نقض حوق بشر طی می‌شود که در آن به هیچ عنوان امکان پذیر نخواهد بود که کشور به سمت ترقی، در جهت مدرنیته، در جهت آزادی‌ها و برابری‌هایی که ملت ایران دهه‌ها است که در جستجوی آن هستند، حرکت کند؛ از صد سال پیش، از انقلاب مشروطیت تا به امروز.
(((بسیاری از هموطنانم نقش‌های مختلفی را برای من در ذهنشان بپرورانند؛ ولی اجازه بدهید من نقش خودم را آنگونه که می‌بینم و می‌شناسم و می‌خواهم به شما بیان بکنم و آن چیزی نیست جز اینکه به شما بگویم تنها دغدغه من این است که ما به روزی برسیم که در کشورمان انتخابات آزاد به معنای اخص کلمه داشته باشیم.)))
هدف من در این جغرافیای سیاسی رساندن ایران به شرایطی است که مردم بتوانند به آزادی‌های خودشان دست پیدا کنند و از نظر اینکه چگونه می‌توان چنین آینده‌ای را بدست آورد، قطعا انگیزه من این بود که به عنوان متد کار، مدافع «مبارزه مدنی بدون خشونت» باشم. چون معتقد هستم روش‌های خشونت آمیز منجر به یک راه حل دموکراتیک نمی‌شوند و اغلب به یک دیکتاتوری ختم می‌شوند.
بنابراین شاید بسیاری از هموطنانم نقش‌های مختلفی را برای من در ذهنشان بپرورانند؛ ولی اجازه بدهید من نقش خودم را آنگونه که می‌بینم و می‌شناسم و می‌خواهم به شما بیان بکنم و آن چیزی نیست جز اینکه به شما بگویم تنها دغدغه من این است که ما به روزی برسیم که در کشورمان انتخابات آزاد به معنای اخص کلمه داشته باشیم. چون معتقد هستم آینده ایران به شکل دموکراتیک و با صندوق رای باید تعیین بشود و آن هم انتخاب مردم ایران خواهد بود؛ چه در محتوای نظام آینده و چه در شکل نهایی‌اش.
آن نقشی که من در فردای ایران می‌توانم به عهده بگیرم، نه دغدغه امروز من است و نه نگرانی من. پس تکرار می‌کنم تنها هدف من آزادی کشورم است و بازگرداندن حق از دست رفته مردم که آن هم حاکم بودن به سرنوشت خودشان است.
پس آیا از صحبت‌های شما می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که شما یک فعال سیاسی هستید که دغدغه حقوق بشر دارد؟
(((حقوق بشر را موقعی می‌توانیم جست‌و‌جو کنیم که برابری کامل بوجود بیاید. برابری کامل موقعی بوجود می‌‌آید که نوع ایدئولوژی‌ها چه مذهبی چه سیاسی که باعث نابرابری و تبعیض می‌شوند، جایی در فضای عمومی پیدا نکنند.)))
حقوق بشر یک جنبه آن است. من معتقد هستم بهترین نظامی که می‌تواند کشور ما را در جهت ترقی و مدنیت هدایت کند در اصل نظامی دموکراتیک و سکولار خواهد بود؛ سکولار به مفهوم جدایی کامل دین از حکومت. این یک شرط کلیدی است برای دست یافتن به دموکراسی. بقیه مسائل به لحاظ شکل و محتوا را مردم ایران باید تعیین بکنند. حقوق بشر را موقعی می‌توانیم جست‌و‌جو کنیم که برابری کامل بوجود بیاید. برابری کامل موقعی بوجود می‌‌آید که نوع ایدئولوژی‌ها چه مذهبی چه سیاسی که باعث نابرابری و تبعیض می‌شوند، جایی در فضای عمومی پیدا نکنند. برای اینکه در این شرایط یک عدم مساوات بصورت طبیعی پیش می‌‌آید و نمونه‌اش هم این است که ما در نظام به اصطلاح اسلامی می‌بینیم که چه نوع تبعیضاتی را نسبت به سایر ادیان و حتی سایر گروه‌های قومی وجود دارد. حقوق بشر،  دموکراسی و سکولاریسم به هم ربط دارند. شما نمی‌توانید با حقوق بشر به دموکراسی برسید و یا با تاکید بر روی دموکراسی به حقوق بشر؛ این‌ها لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر هستند.

با این وجود بسیاری از طرفداران شما، شما را به عنوان حافظ تاج و تختِ سلطتنت می‌دانند و شما را با القابی چون «شاهزاده» و «ولی‌عهد» می‌خوانند. نظر شما در مورد این‌که عده‌ای هویتی بیش از آنچه که خود شما می‌گویید برای شما قائل می‌شوند چیست؟

این حق آن‌ها است که به عنوان طرفداران نظام پادشاهی مشروطه، شخصی را که به نظر آن‌ها کاندیدای این نقش است را در نظر داشته باشند و به او اعتقاد داشته باشند. همانگونه که شخصی معتقد به جمهوری است. این جز حقوق افراد است و نمی‌توان این مسئله را از آن‌ها جدا کرد. مفهوم واقعی دموکراسی تکثر عقاید است. عقیده‌ها می‌توانند متفاوت باشند و با سلیقه‌های کاملا متقابل نسبت به هم باشند. حق هر شهروند است که معتقد به یک شکل نظام و حتی معتقد به یک رهبری خاص باشد و این را نمی‌توان از حق مردم ضایع کرد.
(((نقشی که برای خودم می‌بینم کمک کردن برای رسیدن به یک هدف ملی است و رفتار و افکار من فرامسلکی، فرامذهبی و فراحزبی است و خودم را مدافع هیچ طیف یا گروه یا اندیشه یا فلسفه یا ایدئولوژی خاصی نمی‌دانم و اصلا وارد بحث شکل نظام نمی‌شوم.)))
تکرار می‌کنم نقشی که برای خودم می‌بینم کمک کردن برای رسیدن به یک هدف ملی است و رفتار و افکار من فرامسلکی، فرامذهبی و فراحزبی است و خودم را مدافع هیچ طیف یا گروه یا اندیشه یا فلسفه یا ایدئولوژی خاصی نمی‌دانم و اصلا وارد بحث شکل نظام نمی‌شوم. برای اینکه این تصمیمی است که به موقع خودش باید در ایران گرفته شود. ولی در شرایط حاضر ما نه جو آزادی داریم؛ نه می‌توانیم انتخابات آزاد برگزار کنیم؛ نه می‌توانیم مجلس موسسانی داشته باشیم. در این مرحله این بحث‌ها ثانوی است. اصل مسئله را نباید فراموش کرد. ما یک جبهه واحد داریم؛ برای همه افرادی که طرفدار حکومت دموکراتیک و سکولار هستند. در مقابل یک حکومت مذهبی که سد راه ترقی و پیشرفت و آزادی کشورمان است. به نظر من تا زمانی که چنین نظامی سر کار باشد، به هیچ کدام از اهداف دیرینه و یا کنونی کشورمان دست پیدا نخواهیم کرد. بنابراین من به عنوان یک چهره سیاسی از هم‌میهنانم، از هر اندیشه و تعلق سیاسی که هستند، خواسته‌ام این است که توجه خود را روی هدفی بگذارند که همه در آن ذی‌نفع هستیم و آن، این است که  در برابر یک دشمن واحد یک جبهه واحد را تشکیل بدهیم.
موضوع این است که شما خود را به عنوان «ولی‌عهد» قبول دارید یا خیر؟ خصوصاً این‌که در یک مراسم رسمی به عنوان «پادشاه» سوگند یاد کرده‌اید. آیا قصد ندارید در یک مراسم رسمی دیگر و یا یک بیانیه رسمی این سوگند را باطل کنید؟
در سال ۱۹۸۰ یعنی در سال ۱۳۵۹، روزی که طبق قانون اساسی گذشته مملکت، به سن قانونی رسیده بودم، سوگند و یا آن پیامی که به هم میهنانم دادم را اجازه بدهید به صورت خیلی شفاف و مشخص به شما بیان کنم. در آن فضایی که ایران در بحبوحه و تب انقلابی بود، تنها هدفم این بود که به هم‌میهنانم بگویم که شما اگر امروز به این نهاد (سلطنت) پشت کرده‌اید اما این نهاد هرگز به شما و ملت ایران پشت نخواهد کرد و در اختیار شما خواهد بود، اگر بخواهید چنین تصمیمی بگیرید. مسئولیتی که من پذیرفتم بر اساس آن چیزی بود که در قانون اساسی کشور وجود داشت و یک نقش بی‌طرف و فرامسلکی و فراسیاسی بود.
(((من فکر نمی‌کنم که آن رفراندوم (فروردین ۵۸) بر مبنای دموکراتیک انجام شده باشد. حتی اگر فرض بکنیم که اکثریت مردم در آن زمان به همین نظامی که الان سر کار است رای داده‌اند، از کجا معلوم که ۳۳ سال بعد این حق را ندارند که تغییر نظر بدهند. این حقی است که از شهروندان هیچ کشوری نمی‌توان گرفت.)))
اجازه بدهید تاکید کنم زمانی که این سوگند را خوردم در همان‌ جا و در‌‌ همان لحظه اشاره کردم که اختیار تصاحب این میراث را به عهده هم‌میهنانم می‌سپارم. یعنی این انتخاب مردم باید باشد؛ روزی مردم ایران در آزادی کامل و در ‌‌نهایت تصمیم بگیرند که شکل نظام سیاسی کشورشان در آینده در فورم دمکراتیکِ یک نظام پادشاهی پارلمانی باشد و در آن زمان این نقش می‌تواند تعیین شود و اگر خواستند که من این نقش را ایفا بکنم، این اختیار را بر من خواهند گذاشت.
بنابراین تا به مرحله‌ای برسیم که مردم ایران بتوانند در یک فضای سیاسی آزاد، صحبت از این تصمیم که شکل نظام کشور چه باشد، بحث عبثی است و تنها یک بحث تئوریک خواهد بود.
من فکر نمی‌کنم که آن رفراندوم (فروردین ۵۸) بر مبنای دموکراتیک انجام شده باشد. حتی اگر فرض بکنیم که اکثریت مردم در آن زمان به همین نظامی که الان سر کار است رای داده‌اند، از کجا معلوم که ۳۳ سال بعد این حق را ندارند که تغییر نظر بدهند. این حقی است که از شهروندان هیچ کشوری نمی‌توان گرفت.
بنابراین، در فردای آزادِ ایران، سوال این باید باشد که مردم «چه می‌خواهند» و حتی در مورد همین نظام بگویند جمهوری اسلامی آری یا نه. باید تکلیفمان را مشخص کنیم. منتها در فضای کاملا باز؛ در فضایی که هیچ دهانی بسته نیست؛ هیچ قلمی شکسته نشده باشد؛ هیچ زندانی سیاسی در زندان نیست؛ تمام مطبوعات ایران آزاد هستند؛ تمام احزاب سیاسی حق شرکت در انتخابات دارند؛ در چنین شرایطی من به عنوان یک شهرومند ایرانیِ معتقد به اصول دموکراتیک، به رای اکثریت احترام خواهم گذاشت و امیدوارم هر ایرانیِ دیگر هم به همین شکل با قضیه برخورد کند.

بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی ایرانی هزینه‌های بسیار سنگینی را متحمل شده‌اند، مدارک دانشگاهی و موفقیت‌های علمی  یا سیاسی بسیار بزرگی دارند اما جایگاه «رضا پهلوی» را ندارند، می‌خواهم بپرسم آیا موافق هستید که بخشی از جایگاه شما به خاطر رابطه خونی با محمدرضا پهلوی بوده است؟ اگر «رضا پهلوی» فرزند «محمدرضا پهلوی» نبود آیا جایگاه امروز را داشت؟
بله من منکر این نیستم، به هرحال یک سرمایه‌ای در این نام هست که یک تاثیر سیاسی و یک نقشی در صحنه سیاسی دارد، به همین دلیل که به هر حال اسم شناخته شده‌ای است و می‌تواند یک توجه خاصی را نسبت به من جلب بکند. اما نه الزاماً فقط به خاطر این نام. من فکر می‌کنم تعداد زیادی از هم‌میهنانم که اطلاع بیشتری از فعالیت‌ها و تفکرات من دارند، معتقد به اندیشه من هستند نه اینکه الزاماً چون فرزند یک پادشاهی بودم.

به نظر شما استفاده از این جایگاه سیاسی منطبق بر منش دموکراسی است؟
بله، چون تا زمانی که در جهتی این سرمایه سیاسی را خرج می‌کنم که به نفع جامعه باشد و تشخیص  این‌که آیا در این راستا دارم عمل می‌کنم یا خیر با خود جامعه است، تا زمانی که از این سرمایه در بهبود وضع مملکت و خدمت به هم‌میهنانم استفاده بکنم، چرا که نه؟

آقای پهلوی شما شکایتی علیه آقای خامنه‌ای مطرح کرده‌اید، می‌خواستم بصورت خیلی خلاصه بفرمایید مفاد این شکایت چه بوده؟

قبل از اینکه پاسخ این سوال را بدهم، می‌خواستم بگویم که این تصمیم را جدیداً نگرفتم؛ از مدتی قبل به دنبال آن بودم. فقط یک شرایطی پیش آمد که به نظر من این کار را امکان پذیر کرد. از یک سو بوجود آمدن «دادگاه بین‌المللی کیفری» که بخش جدیدی در دادگاه لاهه است؛ برای رسیدگی به شکایاتی از همین نوعی که ما داشتیم؛ برای تعقیب شخصیت‌هایی که در نقض فاحش حقوق بشر در کشورها و جنایت علیه بشریت دست‌اندارکار مستقیم هستند؛ از طرف دیگر جو بین‌المللی که تا دیروز اگر خیلی از سیاسیون ما  را در ایران زندانی می‌کردند یا در خارج از کشور ترور می‌کردند و دنیا بیشتر در جست‌وجوی تجارت با جمهوری اسلامی بود تا توجه به برخورد با هم‌میهنانمان در داخل کشور،تغییر کرده است.به همین دلیل برای اینکه در چنین شرایطی بتوان این اقدام را انجام داد، جو را بسیار مناسب‌تر دیدم.
(((همین یکی دو هفته دیگر متن این نامه به کشورهایی که عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند، فرستاده خواهد شد و متن آن در تارنمای خودم برای اینکه دوستان عزیز و هم‌میهنان محترم مطالعه کنند، در اختیار قرار خواهد گرفت.)))
 ضمن اینکه من سعی کردم به این اقدام یک جنبه جمعی بدهم؛ یعنی نه به عنوان یک حرکت سرخود و فردی. به همین دلیل تصمیم گرفتم که پروژه این شکایت‌نامه را در تعداد زیادی از وبلاگ‌ها و تارنماهای موجود به عنوان یک سند قرار دادیم و بیشتر از سه هزاو پانصد عکس‌العمل از سرتاسر ایران و خارج از کشور داشتیم. متخصصین و فعالان حقوق بشر که عکس‌العمل نشان دادند و نطر خودشان را دادند، چه از نظر اسامی چه از نظر  پیشنهادات حقوقی، دوستان وکیلی که عکس العمل مثبت نشان دادند آقای … [- آقای مصطفایی؟] آقای مصطفایی بله و ایشان هم با تعدادی از دوستان به شکل داوطلبانه تصمیم گرفتند که به تکمیل متن شکایت‌نامه کمک کنند و بخصوص مهم‌تر از خود شکایت‌نامه پرونده‌هایی‌ است که با استفاده از اسناد مختلف، موارد نقض حقوق بشر را در ایران به تفصیل توضیح می‌دهد، چه در ارتباط با اقوام، چه در ارتباط با اقلیت‌های مذهبی، چه در ارتباط با زنان و خیلی مسائل مربوطه به عنوان سندیت، ضمیمهٔ این نامه تهیه شده که در شرف تکمیلِ کامل است.
با توجه به اینکه از چند ماه پیش که این‌کار آغاز شد تا کنون خیلی فیدبک (بازخورد) گرفتیم و متخصصین امر و کار‌شناسان روی این مسئله کار می‌کنند. در ابتدای سال آینده یعنی همین یکی دو هفته دیگر متن این نامه به کشورهایی که عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند، فرستاده خواهد شد و متن آن در تارنمای خودم برای اینکه دوستان عزیز و هم‌میهنان محترم مطالعه کنند، در اختیار قرار خواهد گرفت؛ من‌جمله همان گزارش ضمیمه این شکایت که دائم در حال تکمیل است،
بنابراین این نامه را به زودی برای مقامات خواهیم فرستاد و منتظر هستیم شورای امنیت سازمان ملل، دادگاه بین‌المللی کیفری را برای پیگیری این پرونده برگزار بکند، چون روش این است. یعنی شما می‌دانید که در اساس‌نامه رم نمی‌توانید از کشورهایی که امضا کننده این اساس‌نامه نیستند شکایت مستقیم به دادگاه کیفری بفرستید و مجبور هستید از طریق سازمان ملل اقدام بکنید به همین دلیل، ما از نظر روش به سازمان ملل مراجعه کردیم و نه مستقیم به دادگاه کیفری بین‌المللی.
شکایت شما هم‌زمان شده با شدت گرفتن تحریم‌ها و همچنین تهدید‌ها در مورد حمله نظامی به ایران که به عنوان «دخالت بشردوستانه» یا «جنگ بشر دوستانه» عنوان می‌شود. فکر نمی‌کنید که شکایت شما در این برهه زمانی به وخیم‌تر شدن اوضاع ایران کمک کند؟
اتفاقاً همه هدف من جلوگیری از این سناریو‌ است. دنیا تا کنون در برخورد با جمهوری اسلامی دو راه بیشتر به زبان نیاورده است. نخست دیپلماسی که تا به‌حال به نتیجه نرسیده است و دیگری سناریوهای تهاجمی، رزمی، نظامی و جنگی است. دنیا هیچ‌وقت به فکر بیان یک آلترناتیو سوم  که من اسمش رو گذاشتم راه سوم و در کتاب زمان انتخاب من هم که دو سال پیش چاپ شد به این مسئله اشاره کردم که راه سومی هم هست و آن هم سرمایه‌گذاری روی خود مردم آن کشور است که بهترین وسیله هستند و با کمترین هزینه و مشروع‌ترین راه می‌توان این را عوض کرد.
(((اگر ایران به آزادی و دموکراسی برسد، مشکل هسته‌ای و خطر جمهوری اسلامی هم حذف می شود؛ ولی نه از طریق رزمی یا بر فرض بمب‌باران تاسیسات هسته‌ای ایران. به نظر من این سناریویی بازنده – بازنده است و اینکه الزاما دنیا نتیجه‌ای از آن نخواهد گرفت.)))
ضمن اینکه نیت دیگر من این بود که مسئله حقوق بشر که به نظر من برای ما مسئله محوری ا‌ست – وقتی می‌گویم ما، ما مردم ایران را می‌گویم – برای دنیا الزاماً ممکن است نباشد و مسئله هسته‌ای ایران را مد نظر داشته باشند. اتفاقا ما باید بتوانیم در این پارامتر «مسئله حقوق بشر» را مسئله کلیدی عنوان کنیم و حساسیت جهان را به این موضوع و این مهم جلب کنیم که ما زمانی خواهیم توانست نقض حقوق بشر را در ایران از بین ببریم که ایران به‌ آزادی و دموکراسی برسد.
اگر ایران به آزادی و دموکراسی برسد، مشکل هسته‌ای و خطر جمهوری اسلامی هم حذف می شود؛ ولی نه از طریق رزمی یا بر فرض بمب‌باران تاسیسات هسته‌ای ایران. به نظر من این سناریویی بازنده – بازنده است و اینکه الزاما دنیا نتیجه‌ای از آن نخواهد گرفت. مسئله دموکراسی در ایران مدت زیادی به عقب خواهد افتاد و تنها به نفع خود نظام جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
 اتفاقاً برای جلوگیری از این نوع خطرات، راهکار سومی را باید در صحنه ارائه داد وگر نه جهان می‌گوید آیا راه دیگری هست؟ این راه دیگر را چه کسی باید نشان بدهد؟ خب ما مردم ایران باید نشان بدهیم، مثلا گذشته از اینکه مسئله حقوق بشر را معرفی می‌کنیم بلکه بگوییم که مکانیزمی وجود دارد که از طرف مردم ایران و با پشتیبانی مردم ایران می‌تواند برای هدف نجات ایران، از طریق خود مردم ایران، با دنیا وارد تعامل شود.
 یعنی فرض بکنید یک شورای ملی برای معرفی کردن این آلترناتیو معرفی شود؛ یعنی تمام نیروهای سیاسی و چهره‌هایی که خارج از نظام هستند و در آن آلترناتیو بدیل نظام فعالیت ‌می‌کنند. دنیا وقتی با این آلترناتیو وارد یک رابطه مستقیم شود، بیشتر به فکر راهکاری غیر از سناریوهای رزمی یا جنگی و تهاجمی خواهد افتاد، در نبود این آلترناتیو، در نبود این تشکل، در نبود این راهکارهای دیگر است که خطر حمله نظامی به ایران بیشتر خواهد شد، و نه کمتر.
اما در مورد دارفور و لیبی اتفاق برعکسی افتاد، پس از آنکه در دارفور ۶۰۰هزار نفر کشته شدند و در واقع یک «نسل کشی» اتفاق افتاد، شورای امنیت سازمان ملل این مسئله را محکوم کرد و بعد اتفاقی که افتاد «دخالت بشر دوستانه» بود، در لیبی هم دقیقاً به همین صورت اتفاق افتاد، یعنی محکومیت جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل، منجر به دخالت بازوی اجرایی سازمان ملل شد؛ ناتو به لیبی حمله کرد، پاسخ شما چیست؟
سناریوی لیبی را اصلا نمی‌توان با ایران مقایسه کرد. شما با یک نفر روبرو بودید در راس حکومت، قذافی بطور مثال که اصل مشکل را ایجاد می‌کرد و اصلا قابل مقایسه با ایران نیست و حتی سوریه که شاید شبیه‌ترین به ایران باشد هم وضعیتش مشابه سناریویی که برای ایران من مجسم می‌کنم نیست. مسئلهٔ دارفور هم که یک مسئله «نسل کشی» بود که باید جلوی  آن‌را به هر قیمیتی می‌گرفتند.
 شما در نظر بگیرد که ایران کشوری دارای یک بخش مدنی فعال ا‌ست. هرچقدر هم سرکوب شده، اما زمینه نهادهای غیرانتفاعی و جامعه مدنی در کشور ما وجود دارد. مسئله حرکت‌های سیاسی و بافت اجتماعی و اصلا تفکر سیاسی در ایران به نظر من مرکب‌تر و با تجربه تر است. به نظر من اگر با خیلی از این کشور‌ها مقایسه بگذاریم از این لحاظ  ایران جلو‌تر است.
(((ما به دنیا می‌گوییم اگر شما فکر می‌کنید که فقط با اهرم‌های فشار به شکل تحریم‌های اقتصادی می‌توانید روی رژیم فشار بیاورید و فکر می‌کنید که این الزاما منجر به فروپاشی جمهوری اسلامی خواهد شد، خیر!)))
 به نظر من نمی‌شود با یک سناریوی واحد تمام مشکلات دنیا را به یک فورم حل کرد. در ارتباط با مسائل ایران به هر ترتیب هیچ روشی که منجر به خشونت بشود، چه خشونتی که از جانب خود مردم ایران صورت بگیرید، چه از جانب نیروهای خارجی، به نظر من تنها هزینه را برای جامعه ما بالا می‌برد و الزاماً منجر به دموکراسی و یک نتیجه دلخواه نخواهد بود.
به همین دلیل من یک حرکت نافرمانی مدنی را پیشنهاد می‌کنم؛ منتها با حمایت بین‌المللی. به خاطر اینکه همه جریاناتی که در چند دهه اخیر بر مبنای نافرمانی مدنی به‌دور از خشونت  وجود داشته‌اند، مسلماً بدون حمایت بین‌المللی ممکن نبود که به آسانی به موفقیت برسند. از لهستان بگیرید تا مجارستان تا خیلی از کشورهای دیگر.
بنابراین منکر این نیستم که به هر حال این‌کار را مردم ایران به تنهایی نمی‌توانند انجام بدهند و باید متکی به حمایت‌های بین‌المللی باشند. اما ما به دنیا می‌گوییم اگر شما فکر می‌کنید که فقط با اهرم‌های فشار به شکل تحریم‌های اقتصادی می‌توانید روی رژیم فشار بیاورید و فکر می‌کنید که این الزاما منجر به فروپاشی جمهوری اسلامی خواهد شد، خیر! بایستی اهرم فشار داخلی هم وجود داشته باشد و آنجاست که مسئله حمایت مستقیم از مردم ایران مطرح خواهد شد.
در این ۳۳ سال یک‌بار دیده نشده که مردم ایران با همین جهان آزاد یک دیالوگ رسمی و مستقیم با جهان برقرارکنند. تنها و تنها دیالوگشان – چه دیپلماتیک وچه غیر دیپلماتیک – با مسئولین و مقامات همین نظام بوده! کِی جهان از مردم ایران پشتیبانی واقعی کرد؟ این فرض را نمی‌شود کنار گذاشت اما اگر به این نتیجه برسند که بهتراست به جای اینکه سر مردم ایران بمب بریزند بیایند حمایت کنند، شاید راهی باشد که هم به سود مردم ایران تمام شود و هم به سود خودشان در راه منافع مشترکی که با رژیم جمهوری اسلامی دارند.
 این مورد که تا بحال امتحان نشده که بخواهیم از الآن آیه یاس سر بدهیم و بگوییم راهکار این نیست و اگر غیر از این باشد مسلماً منجر به یک برخورد نظامی خواهد شد و یا اصلا بطور کلی اعتراف به شکست و نهادینه شدن جمهوری اسلامی برای مدت‌ها که خدا می‌داند عواقب این‌کار چه خواهد بود.
شما عنوان کردید که تحریم‌ها علیه ایران باید هم‌زمان باشد با فشارهای داخلی، فشارهایی که هم‌زمان از داخل مردم به جمهوری اسلامی وارد می‌کنند، می‌خواستم موضع شما را درباره تحریم‌های اقتصادی بدانم، اگر این شکایت‌نامه شما منجر به تحریم بیشتر ایران بشود…
(((اگر هدف از تحریم، کشیدن مجدد مقامات جمهوری اسلامی به میز مذاکره است، این تنها یک اتلاف وقت خواهد بود و مردم ایران باز بیشتر صدمه و ضرر خواهند دید، اگر دنیا همچنان فکر می‌کند که با این رژیم می‌تواند کنار بیاید – که به نظر من هرگز نخواهد توانست – اینجاست که به جهان باید بگوییم اگر می‌خواهید وقت تلف کنید، به همین روشی که تا الآن رفتید بروید و هیچ نتیجه متفاوتی نخواهید گرفت.)))
به اعتقاد من تحریم‌هایی که صرفاً به معنای فشار اقتصادی روی رژیم باشند ولی ضمناً روی مردم ایران هم فشار بیاورند و به نوعی به مسائل اضافه‌تر که یک شانسی به جامعه ما بدهد که بتواند در مقابل رژیم بیشتر تقویت بشود، وصل نباشد در آن راستا من تحریم‌های اقتصادی را مفید نمی‌دانم بلکه در دراز مدت مضر می‌دانم.
 حالا راهش چیست؟ راهش این است که بیشتر دنبال تحریم‌هایی باشیم که فشار را روی سران و مسئولین حکومت می‌آورد؛ مثلا حساب‌های بانکی‌ آنها حالا چه متعلق به سپاه باشد چه سران حکومت. یا فرض کنید تحریم‌های دیپلماتیک، غدغن کردن سفر تمام مقامات جمهوری اسلامی و خانواده‌های آنها به خارج و از این قبیل تحریم‌ها.
 اما اگر در یک دید وسیع‌تری نگاه کنیم به نظر من جهان الان به مرحله تصمیم کلیدی رسیده است. اگر هدف از تحریم، کشیدن مجدد مقامات جمهوری اسلامی به میز مذاکره است، این تنها یک اتلاف وقت خواهد بود و مردم ایران باز بیشتر صدمه و ضرر خواهند دید، اگر دنیا همچنان فکر می‌کند که با این رژیم می‌تواند کنار بیاید – که به نظر من هرگز نخواهد توانست – اینجاست که به جهان باید بگوییم اگر می‌خواهید وقت تلف کنید، به همین روشی که تا الآن رفتید بروید و هیچ نتیجه متفاوتی نخواهید گرفت.
(((در همان زمانی که جنبش سبز به راه افتاد و دیدیم چطور نظام در همان اوایل کار از این مسئله وحشت کرده بود و اگر آن زمان جهان تصمیم به حمایت گرفته بود، ممکن بود مسائل خیلی متفاوت باشد.)))
 راه متفاوتش پس چیست؟ همین چیزی است که توضیح دادم و به نظرم این تفاوت فاحشی را ایجاد خواهد کرد؛ به مردم ایران امید خواهد داد که دنیا بالاخره به حرف ما رسیده  که بالاخره به ما کمک واقعی بدهد.
 این‌ها تعارف‌های صوری نیست و واقعاً یک قصد واقعی برای این‌کار وجود دارد و طبیعتاً کفه ترازو و سنگینی را به نفع مردم خواهد کرد. نظام آسیب پذیریش را به همه ما نشان داده است. نمونه‌اش دو سال پیش، در همان زمانی که جنبش سبز به راه افتاد و دیدیم چطور نظام در همان اوایل کار از این مسئله وحشت کرده بود و اگر آن زمان جهان تصمیم به حمایت گرفته بود، ممکن بود مسائل خیلی متفاوت باشد. کمااینکه نمونه‌اش را در مصر یا جاهای دیگر دیدیم، اما این کار را جهان نکرد و به هرحال یک فرصت بسیار مهم از دست رفت.
 به هر حال اینکه یک فرصت در گذشته از دست رفته به این معنی نیست که ما باید همه چیز را رها کنیم و در جهتی که می‌توانیم موثر عمل بکنیم پیش نرویم، به هرحال این یک سناریوی دوگانه ا‌ست یعنی از یک سو نقش مردم ایران، فعالین سیاسی، سازمان‌ها و تشکل‌های آزادیخواه ایران چه در داخل و چه در خارج است، از سوی دیگر هم عکس‌العمل جهان، موضع گیری‌های آنها نسبت به این مسئله که در روند کار و آینده کوتاه مدت خیلی تاثیرگذار خواهد بود. شرایطی که می‌تواند در منطقه ما پیش بیاید من‌جمله در ارتباط با ایران و جمهوری اسلامی.
شما  درمورد این شکایت توضیحاتی دادید ولی من می‌خواهم از شما آن واژهٔ حقوقی اصلی که در شکایت‌نامه طرح شده را بپرسم، شما آقای خامنه‌ای را به چه چیزی متهم کرده‌اید؟ نقض حقوق بشر؟ جنایت علیه بشریت؟ نسل کشی؟ به چه چیزی دقیقاً؟
ترکیبی از همه این‌ها. ولی در یک جمله بگویم «جنایت علیه بشریت». ببینید این دقیقاً آن‌چیزی است که بتوانیم به آن یک پایه حقوقی بدهیم؛ نه فقط بحث سیاسی. چون بحث سیاسی و آنالیز آن کاملا مشخص است، اما چرا یک پایه حقوقی دارد؟ برای اینکه نمونه‌اش را ما با شخصیتی به اسم «لورا باگبو» در کشور ساحل عاج داشتیم که دقیقاً بر همین مبنا توسط دادگاه کیفری محکوم و به محاکمه کشیده شد.
 جنایت علیه بشریت نشان دهنده یک سیاست حکومتی دائمی است؛ یک نقض مربوط به یک زمان خاص و در مورد یک اتفاق خاص نیست، بلکه نشان دهنده این است که بصورت اصولی این سیاست دنبال شده است. ولی چرا آقای خامنه‌ای؟ چون همه دستگاه‌هایی که در ایران تحت کنترل ایشان هستند دستگاه‌هایی هستند که مستقیماً در این نقض حقوق بشر به اشکال مختلف در کشور ما شرکت دارند و تصمیم گیر نهایی و عامل اصلی حمایت از این دستگاه‌ها و این سیاست و این حکومت طبیعتاً شخص خامنه‌ای ا‌ست. بنابراین اگر بخواهیم بگوییم مسئولیت نهایی با کیست، طبیعتاً با ایشان است، به همین دلیل که شما نمی‌توانید از یک مجموعه آدم‌ها و تشکیلات به یک دادگاه کیفری شکایت کنید، بالاخره کسی باید پاسخگو باشد و شخص مسئول و پاسخگوی نهایی و تصمیم گیرنده اصلی علی خامنه‌ای ا‌ست.

آقای پهلوی، شما برای اینکه آقای خامنه‌ای را در شورای امنیت سازمان ملل محکوم کنید قصد دارید همه اعضای شورا یعنی باید اکثر اعضای شورا را راضی کنید. برای اینکه بتونید تمام اعضا  شورای امنیت را راضی کنید، چه امکاناتی دارید؟ چه دستگاه دیپلماسی دارید؟  صرفاً به نامه نگاری و ملاقات‌ها اکتفا می‌کنید یا دستگاه‌های دیگری هم در اختیار دارید؟

بگذارید مسائل دقیق و تکنیکی‌ اش را به متخصصین امر و حقوقدان‌هایمان واگذار کنم که بتوانند توضیحات دقیق‌تری در این مورد بدهند. ولی در حدی که درک کرده‌ام می‌توانم به شما بگویم که چه از نظر روش و چه متدولوژی می‌توان پیش رفت و راهکارش همین راهکاری‌ است که در حال حاضر می توان به کاربرد. این دقیقاً چیزی است که حتی دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی که ازش سوال شد درباره شکایت‌نامه من، که نظر شما در این مورد چیست؟ تایید کرد که راهش همین روشی‌ است که اتخاذ شده است. حالا اینکه آیا نتیجه خواهد داد یا پشت سرش چه پیگیری‌های دیگری باید انجام داد، باید از تمام لوازم و امکانات استفاده کرد. من به سهم خودم سعی خواهم کرد از تمام ارتباطاتی که در طول این سال‌ها داشته‌ام با انواع و اقسام شخصیت‌های بین المللی، چه فعالین سیاسی، چه فعالین حقوق بشری، چه افراد با نفوذی که تصمیم گیر سیاسی هستند، در مجالس مختلف کشور‌ها، روسای احزاب، حتی بعضی روسای ممالک، به هر حال از هر طریقی که به نظر من در پیگیری این مسسله بتوان فشار آورد، این فشار را می‌آورم.
(((این حرکت تا روزی که هم میهنانمان آزاد نشدند تا آن روزی که یک نفر زندانی سیاسی در زندان‌های کشورمان باشد، من یک نفر به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد و تا آخرین نفسی که در سینه‌ام باشد، این مسئله را دنبال خواهم کرد، حالا به هر قیمتی که می‌خواهد باشد.)))
 من نمی‌توانم به جای شورای امنیت به شما پاسخی بدهم و می‌دانید که این مسئله حساس بر می‌گردد به موضعی که روسیه و چین در این مورد اتخاذ خواهند کرد، بنابراین مسلم است که باید مسئله را به شکل و پروتکلی که در اختیار کسانی مثل ما هست اتخاذ کرد و البته پیگیرش بود. من امیدوار هستم که هم‌میهنانمان چه از طریق پتیشن، چه از طریق اعلام همبستگی‌، حمایت از این کار و فشار آوردن با تمام اهرم‌های ممکن، چه دولت، چه احزاب، چه سندیکا‌ها، چه مطبوعات چه سازمان‌های بین‌المللی چه سازمان‌های حقوق بشری نشان بدهند. تا این انتظاری که جامعه ما دارد بی‌جواب نماند. در واقع جهانیان را  درمورد این که چه موضع‌گیری در قبال این مسئله می‌کنند در یک معذوریت بیشتری قرار بدهند برای اینکه هر حال یک روزی این‌ها باید پاسخگوی مردم ایران باشند.
از این را من شعار وار نمی‌گویم، بر یک مبنای حقوقی، انسانی، تاریخی و یک مسئولیتِ نه تنها اخلاقی بلکه یک مسئولیت قانونی که این کشور‌ها دارند؛ یادمان نرود وقتی کشوری عضو یک سازمانی می‌شود که پای اعلامیه و موازین حقوق بشری را امضا می‌کند، یک تعهد قانونی و مسئولیت خاصی پیدا می‌کند؛ نه فقط یک مسئولیت اخلاقی. این شوخی بردار نیست و اینجاست که به قول معروف باید دستشان را رو کنند که به هر حال آیا واقعاً به این مسائل اعتقاد دارند؟
به هر حال از تمام اهرم‌های ممکن باید استفاده کنبم، آنچه مسلم است این است که این حرکت تا روزی که هم میهنانمان آزاد نشدند تا آن روزی که یک نفر زندانی سیاسی در زندان‌های کشورمان باشد، من یک نفر به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد و تا آخرین نفسی که در سینه‌ام باشد، این مسئله را دنبال خواهم کرد، حالا به هر قیمتی که می‌خواهد باشد.

در مورد کشورهایی که عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند دو مسئله وجود دارد. مسئله نخست این است که اعضای شورای امنیت خودشان اساسنامه رم را امضا نکرده‌اند. می‌توانم امریکا را مثال بزنم که ششم می‌۲۰۰۲ امضای خود را از این اساس نامه پس گرفته است، چین، اسرائیل و بسیاری دیگر از کشورهای جهان این اساسنامه را اصلا به رسمیت نمی‌شناسند، شما چطور می‌خواهید اعضای شورای امنیت که خود دادگاه بین المللی کیفری را به رسمیت نمی‌شناسند را راضی کنید که پرونده ایران را به این داگاه ارسال کنند؟ از این گذشته بسیاری از کشورهای منطقه به لحاظ حقوق بشر وضعیت بسیار وخیم تری نسبت به ایران دارند مثل عربستان و ترکیه. هفته گذشته خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه ده‌ها روزنامه نگار ترک به علت عضویت در یک سازمان بازداشت شده‌اند بر مبنای آن خبر ایران دیگر بزرگ‌ترین زندان روزنامه نگاران نیست! ترکیه بزرگ‌ترین زندان روزنامه نگاران شده است. وقتی که شورای امنیت نمی‌تواند عربستان و ترکیه را محکوم کند، شما چطور انتظار دارید که پرونده ایران در شورای امنیت محکوم و به دادگاه بین المللی ارسال شود؟

من تمام پاسخ‌های حقوقی را الزاماً ندارم اما در حال حاضر روشی جز این وجود ندارد که آدم بخواهد دنبال بکند. آیا این روش جواب خواهد داد یا نه، باید ببینیم چه خواهد شد. برای ما راه دیگری به لحاظ مراجعه به یک مرجع قانونی بین‌المللی به غیر از این نیست. حال بنده به هیچ عنوان بی‌تفاوت نیستم نسبت به سایر کشورهای جهان. اما دغدغه اول من عربستان سعودی و یا کشور‌های دیگری نیست، من ایرانی هستم و اولین دغدغه‌ام وضعیت کشور خودم است بنا بر این در این جهت من اصلا مقایسه نمی‌خواهم بکنم که کدام یک از این کشور‌ها مسابقه نقض حقوق بشر با ایران گذاشته‌اند! مسئله من چیز دیگری است. تا زمانی که به مملکت من مربوط می‌شود، من در قبال کشورم وظیفه میهنی و اخلاقی دارم و برای حق شهروندانش مبارزه می‌کنم. بنابراین انگیزه من در این راستا تعریف می‌شود و دنبال هیچ تضمین خاصی نیستم برای اینکه اقدامی را انجام بدهم. اگر قرار بود آدم از ابتدا به ساکن تمام به اصطلاح تضمین‌های اجرایی را در هر موردی داشت که اصلا هیچ کدام از این نهضت‌های گاندی در هند، ماندلا در افریقای جنوبی، لِخ‌واله‌سا در لهستان، نهضت ساخاروف و عده زیادی در شوروی و همین طور الی آخر!
پس بفرمایید این حقوق بشری که از آن صحبت می‌کنید جهانی است و یا فقط در مورد ایران این عقیده را دارید؟
مسلماً در مورد همه جهان است.

مثلا در مورد مسئله اسرائیل و فلسطین؟
هر کشوری، وقتی ما می‌گوییم اعلامیه جهانی حقوق بشر، یعنی این اعلامیه جهانی است و مختص به یک کشور و یا یک منطقه جغرافیایی و یا یک‌نژاد نیست. ما نهایتاً بشر هستیم. موجودی که در کره خاکی زندگی می‌کند؛ ببخشید که اینگونه می‌گویم به عنوان حیوان پیشرفته‌ای (خنده) توانسته‌ایم از یک برخورد حیوانی به آنچه که اسمش را «انسانی» می‌گذاریم برسیم. این اصول جهانی است و شامل حال همه می‌شود. از اسکی مو‌ها تا انسان‌هایی که در استرالیا هستند، از آرژانتین بگیرید تا کره شمالی، از فرانسه بگیرید تا مصر، از زردپوستان بگیرید تا سفید پوستان و سیاه پوستان؛ تا زنان تا مردان.
مسلم است؛ ایران یک کشوری است در کره زمین. ما هم به عنوان شهروندان آن مرز و بوم و آن مملکت دغدغه‌های خودمان را داریم. خون ما هم از نظر انسان بودن رنگین‌تر از یک سوئدی و یا یک کویتی نیست. بنابراین مسلم است که من حقوق بشر را از یک دید جهانی می‌بینم. ولی این طبیعی است که چون ایرانی هستم و اولین وظیفه خودم را – تا زمانی که ملت‌ها وجود دارند ملیت من تغییر نمی‌کند – طبیعی است که اولین تقدم من ملیت خودم باشد. این به مفهوم این نیست که به بقیه اهمیت نمی‌دهم.

پس اجازه بدهید من یک واقعه جهانی را مثال بزنیم تا مخاطبین ما موضع شما را در این رابطه بهتر بدانند؛ جنگ عراق؛ حمله امریکا با عنوان «دخالت بشر دوستانه» به عراق و ساقط کردن حکومت صدام. موضع شما در این مورد چیست؟
(((در عمل جهان بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی انجام داد. از یک سو جمهوری اسلامی را از شر طالبان در شرق کشور خلاص کردند و از سوی دیگر صدام حسین در غرب ایران و بدون اینکه کوچک‌ترین نتیجه‌ای را دنیا بگیرد بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی کردند.)))
به نظر من هم از نظر استراتژیکی و هم از نظر تاکتیکی اشتباه خیلی بزرگی بود. به خاطر اینکه چیزی که امریکا در مرحله اول فراموش کرد این بود که چرا جهان مشکل صدام حسین را پیدا کرد؟ هرچه باشد این مسئله مستقیماً مربوط به به پدیدار شدن جمهوری اسلامی در ایران می‌شود. اگر برگردیم به زمان جیمی کار‌تر، وقتی که دنیا با این مسئله مواجه شد که در ایران حکومتی سر کار آمده که قصد صدور انقلاب خودش را دارد، تنها عاملی که باعث صدور این بود در اصل خود صدام حسین بود که هیچ کسی برای او اشک نخواهد ریخت. اما مشکل اصلی از خود جمهوری اسلامی در بدو تاسیس آن بوجود آمد. بجای اینکه ببینند آن منبع اصلی که دچار تمام گرفتاری‌های منطقه شده بود را بخشکانند، به صحرای کربلا زدند و اصلا در جهت دیگری قرار گرفتند و در عمل جهان بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی انجام داد. از یک سو جمهوری اسلامی را از شر طالبان در شرق کشور خلاص کردند و از سوی دیگر صدام حسین در غرب ایران و بدون اینکه کوچک‌ترین نتیجه‌ای را دنیا بگیرد بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی کردند. به همین دلیل می‌گویم که اشتباه بسیار بزرگی بود. باید به جهان گفت که شما باید از خواسته مردم ایران که اولین هم پیمانان جهان آزاد هستند و با آزاد شدن ایران خیلی از مشکلات جهان حل خواهد شد این را در نظر بگیرند، وگر نه به حاشیه زدن که راه کار نیست. مثل این می‌ماند که در باتلاقی که در آن همینطور پشه‌ها تولید می‌شوند، بجای اینکه باتلاق را بخشکانید، دانه دانه پشه‌ها را از بین ببریم! اینکه نشد کار! اصل خشکاندن آن باتلاق و آن کسی است که تمام این آتش‌ها را بر می‌افروزد و هیچ‌کس به دنبال او نیست فقط مثل اتش نشان سعی می‌کنند آتش‌ها را خاموش کنند! یک جای این برخورد و آن سیاست به نظر من ایراد عمده دارد.
به هر حال اگر دنیا امروز متوجه بشود که تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی سر کار است، کل منطقه به بحران بیشتری کشیده خواهد شد، خطر منطقه‌ای و جهانی خیلی بیشتر خواهد شد و تنها راه خلاص شدن از این وضعیت از بین بردن نظام جمهوری اسلامی در ایران است منتها به دست مردم ایران؛ نه با دخالت خارجی بلکه با حمایت از مردم ایران تا به دست مردم ایران این تغییر بوجود بیاید. من بار‌ها روی این مسئله تاکید کرده‌ام و هر سناریویی که غیر از این باشد لااقل من یک نفر نه در آن دستی خواهم داشت و نه اعتقادی خواهم داشت. این پیشنهاد من به دنیا است و امیدوارم قبل از اینکه دیر شود و ایران بمب خود را بسازد، دنیا به این نتیجه برسد و اگر دیر شد خدا می‌داند که عواقب آن چه خواهد بود و من واقعاً نگران هستم که اگر کار به آنجا بکشد، مشکل ما خیلی خیلی بزرگ‌تر از آن چیزی که تصور می‌کنیم خواهد بود.

به نظر شما اگر ایران به یک بمب دسترسی پیدا کند برای منطقه خطرناک‌تر است یا ده‌ها و صد‌ها بمب و اسلحه کشتار جمعی که در اسرائیل وجود دارد؟ به نظر شما بهتر نیست که همه تمرکز خود را روی این مسئله بگذارند که منطقه از سلاح هسته‌ای خالی بشود؟
(((اگر در نتیجه اتمی شدن کشور ما، سایر کشور‌های غیر دموکراتیک منطقه نیز به دنبال این سلاح‌های اتمی بیفتند، آن وقت «وای به حال ما». من خو اب راحت نخواهم داشت اگر این احتمال وجود داشته باشد که هرکدام از این کشور‌ها یک موشک به سوی کشورم شلیک کنند.)))
مسلماً، ولی از کجا اغاز می‌کنید؟ در پایان جنگ سرد تنها در منطقه ما دو کشور اصلی وجود دارند که دسترسی به تعداد زیادی اسلحه کشتار جمعی دارند: پاکستان و هند. دعوای آن‌ها سر مسئله کشمیر است و به منطقه ما آن چنان مربوط نمی‌شود. اسرائیل هم به دلایل «خاص» خودش دارای این امکانات شده است. اما من به این پرسش پاسخ می‌دهم که چرا ایران نیازی به سلاح هسته‌ای ندارد؟ نخست آن که ایران یک آوانتاز استراتژیکی طبیعی در منطقه دارد که با اتمی شدن به مفهوم نظامی، این اوانتاژ طبیعی از دست می‌رود. چون به کشور‌های همسایه این شانس را می‌دهیم که با ما مساوی شوند. دوم اینکه من دلیلی نمی‌بینم که امروز احساس نا‌امنی بکنیم به خاطر اینکه در همسایگیمان پاکستان سلاح اتمی دارد برای اینکه به سمت ما نشانه نرفته است و به سمت هند است، اسرائیل هم از زمان کورش که اصلا موجودیت کلیمی‌ها و اسرائیل مدیون کورش کبیر است و اصلا اعلامیه جهانی حقوق بشر که این قدر صحبتش را می‌کردیم ریشه‌اش در فرهنگ و تمدن وتاریخ کشور ما بوده است و اصلا خصومت نژادی یا مذهبی یا عقیدتی بین ایرانی که من می‌شناسم – نمی‌گویم نظام جمهوری اسلامی- وجود ندارد و خطری متوجه ایران ما نخواهد بود.
اما اگر در نتیجه اتمی شدن کشور ما، سایر کشور‌های غیر دموکراتیک منطقه نیز به دنبال این سلاح‌های اتمی بیفتند، آن وقت «وای به حال ما». من خو اب راحت نخواهم داشت اگر این احتمال وجود داشته باشد که هرکدام از این کشور‌ها یک موشک به سوی کشورم شلیک کنند.
مسئله بعدی این است که ما امضا کننده ان پی تی هستیم و باید به قوانین بین المللی و به امضای خودمان احترام بگذاریم. اگر ما به امضای خودمان احترام نگذاریم دنیا چگونه می‌خواهد به ما اطمینان بکند.
البته مسائل دیگری هم هست که کوتاه می‌کنم حتی انرژی هسته‌ای به نظر من راهکار مناسبی برای ایران نیست؛ به علت اینکه ایران کشوری زلزله خیز است، دسترسی به منابع آب برای راکتور‌های اتمی خیلی کم است. ممکن است یک فاجعه زیست محیطی مثل چرنوبیل پیش بیاید که بلای بزرگی بر سر مردم ایران و منطقه خواهد آمد.
این مسائل را باید بسیار جدی در نظر بگیریم و به نظر من یک حکومت شفاف و جواب گو و مسئول و دموکراتیک در ایران می‌تواند تمام این خطرات را برای جهانیان حذف بکند و خطر بزرگ مسابقه تسلیحاتی با کشور‌های منطقه را از بین ببرد و هزینه آن را در جا‌های درست تری، از آموزش و پرورش تا حقوق معلمین و کارگران تا وضعیت بهداشت مملکت، وضعیت بازنشستگی و بیمه‌های اجتماعی و… صرف شود.
من معتقد هستم واژگون شدن این سناریو با «دموکراتیک» شدن ایران هرچه زود‌تر حل خواهد شد. این یک دلیل دیگری است که به جهان بگوییم شما باید بیایید روی فرمول دموکراتیک شدن ایران کار کنید. چون نیت و ماهیت این نظام عوض نخواهد شد و نمی‌توانیم گرگ را تبدیل به بره بکنیم. نه! ذات و حیات این نظام بستگی به این دارد و هرقدر که به آن ارفاق بدهیم و با آن معامله کنیم، به هیچ تضمینی نخواهیم رسید.

   
             

woensdag 28 december 2011

پناهندگان فرصت طلب !

در سالهای اخیر بخصوص بعد از انتخاب ۸۸ بسیاری از هموطنان که  فشار زیادی بنا به شرایط سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی متحمل شده بودند مجبور به ترک وطن و در کشورهای غربی تقاضای پناهندگی دادند . این عده از هموطنان مجبور بودند برای دریافت اقامت خودشان را "پناهنده سیاسی" معرفی کنند ! (البته  افراد  سیاسی هم بودند ولی اکثرا بخاطر مسائل  اجتماعی و اقتصادی ...! ) 
شاید طبیعی باشد که هر انسانی برای آینده بهتر متوسل به دروغ شود یا حتی خود من هم در زندگی مجبور به دروغ گفتن شده باشم  ! ولی مساله ای که به شدت من را رنج داده این است که عده ای از حرکت هموطنانی که در شلوغی های ایران، هیچ نقشی نداشتند  و فقط با یک یا چندین عکس و فیلم کیس پناهندگی شان را تکمیل کردند !
سو استفاده از آرمانهای برادران و خواهرانی که برای گرفتن حق بها دادند . شهید شدند . زندان ، شکنجه ، تجاوز و و و ... متحمل شدند !
از اینکه  باید همه برای زندگی بهتر تلاش کنند  شکی نیست ولی وجدان را زیر پا گذاشتن و با پستی و رذلی خود را جای فرد دیگری جا زدند هم دور از انسانیت است .
بودند افرادی که کیس خود را باور کردند ! بودند افرادی که تمام دغدغه فکریشان بر این بوده که بین افراد اپوزسیون اختلاف بیاندازند و با خوش خدمتی دل اربابان خود را بدست آورند !
همینقدر میدانم در قرن بیست یکم که اکثر کشورهای پیشرفته دنیا به فکر پیشرفت و تکنولوژی هستند ، عده ای از همیهنانمان هنوز  به فکر خیانت و منافع شخصی خود هستند  !
حال پناهنده سیاسی شدن با کیس دروغ جای خود ، دیگر ادعای سیاسی بودن افرادی که حتی الفبای سیاست را نمیدانند بیش از هر چیز زجر آورتر است .  
به امید روزی که هر شخصی در جایگاه خودش باشد ، نه اینکه کبابی دیروز ...سیاسی امروز شود !

maandag 26 december 2011

تن فروشی بخاطر خرید یک دستگاه آب میوه گیری !

فساد همه جا را گرفته! روز روشن اونم تو بازار لوازم خانگی تهران

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

zondag 25 december 2011

رژیم آخوندی به اشرف حمله کرد و اشرفیها به بالاترین !

 
 


طبق اخباری که هم اکنون به دستمان رسیده است ساعتی پیش رژیم آخوندی با شلیک موشک کاتیوشا اشرف را مورد هدف قرارداد و بعد از آن حمله، اشرفیان با چهارصد سرباز لب تاپ به دست برای این عمل وقیحانه رژیم آخوندی سایت بالاترین را به تصرف در آوردند!


اخبار بعدی متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسید.


سيماي آزادي4دي90
 
 

zaterdag 24 december 2011

آگاهانه و صادقانه قضاوت کردن!




در ماه های اخیر که شاهزاده رضا پهلوی فعالیت خود را نسبت به گذشته بیشتر و علنی تر کرده ، رژیم جمهوری اسلامی و لابیگرانش در خارج از کشور سخت مشغول شده اند که شخصیت وی را زیر سوال ببرند ! و چون نتوانستند کوچکترین لکه سیاهی در کارنامه ایشان پیدا کنند ، تمام تلاششان بر این بوده که با تعریف دروغ از زمان گذشته لطمه ای به شخصیت ایشان بزنند !
بدون در نظر گرفتن خیلی از مسائل شروع به انتقاد کردن از گذشته کردند !
به عقیده من درس گرفتن از گذشته بد نیست ولی در مورد انتقاد باید هر رژیم و نظامی را با زمان خودش مقایسه کرد .
محمد رضا شاه پهلوی در سال ۱۲۹۸متولد شدند . ( ۹۲ سال پیش )
زمانی که ایشان ۱۸ سال داشتند و تقریبا شخصیتش شکل گرفته بود (۷۴ سال پیش ) باید دید ملت اون زمان چگونه اندیشه و تفکری داشته اند .
زمانی که ایشان ۵۰ سال داشتند (۴۲ سال پیش ) باز باید خوب تحقیق کرد و بعد سنجید در آن برهه از زمان ملت تا چه حد اندیشه سیاسی داشته اند .

باید سنجید نسبت به پدرش رضا شاه چقدر تفکراتش مدرن تر و دموکرات تر بوده ... ؟

زمانی مخالفان
، که اکثرا کمونیستها و مجاهدین بودند و شیوه مبارزاتی آنها : ترور دیپلماتهای آمریکایی ، آتش زدن بانک ها ، غارت کردن و و و ...بوده ! چگونه باید با آنها رفتار میشده ؟

باید سنجید پادشاه چگونه تفکری داشته که حتی شخصی که قصد جانش را کرده بود را بخشید !

باید سنجید که پدر و پسر ( رضا شاه و محمد رضا پهلوی ) کشور را از قاجارها چه تحویل گرفتند و زمان انقلاب سال ۵۷ چه تحویل دادند !

باید با کشورهای منطقه اون زمان سنجید که از لحاظ پیشرفت و آبادانی در چه سطحی بوده ایم !

باید وضعیت حقوق زنان ایران را در آن برهه از زمان با تمام کشورهای اسلامی سنجید !

باید سنیجد ایران با داشتن همسایگانی همچون شوروی ، عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس که هیچ زمان چشم دیدنمان را نداشتند ، وزارت اطلاعات چه وظیفه سنگینی را برای امنیت ... بر دوش داشته !

باید سنجید پدر بزرگان ما در آن برهه از زمان چگونه تفکری داشته اند !

باید سنجید چرا ملت بعد از انقلاب تا حد بسیار زیادی از کرده خود پشیمان شدند !

حال در سال ۲۰۱۱ نشستن و اوضاع زمان گذشته را با شرایط فعلی مقایسه کردن ، منطقیست ؟

آیا همان گروه های مخالف ( کمونیستها ، فداییان ، هواداران خمینی ، جبهه ملی و مجاهدین و و و ...) هنوز همان تفکر زمان گذشته را دارند ؟؟؟

آیا آقایان موسوی ، کروبی ، بنی صدر ، مسعود رجوی و رهبران چپها ... هنوز دارای همان تفکر سابق هستند ؟!

بهتر نیست شرافت اخلاقی و صداقت را زیر پا نگذاشته و با دیدی آگاهانه به قضایا بنگریم .






مردی برای تمام فصول میهن پرستی
"در تمام مدت پادشاهی ام ، من فقط به خاطر این آرمان بزرگ زیستم و کوشیدم ، آرمانی که در شرف تحقق یافتن بود .
برای رسیدن به این آرمان بزرگ به سختی کوشیدم، با دشواریها و موانع بسیار مبارزه کردم با توطئه ها و تحریکات فراوان مواجه شدم ،
ممکن است من در طی سلطنتم اشتباهاتی مرتکب شده باشم . اما کوششم برای عظمت واعتلای ایران هرگز خطا نبود"

vrijdag 23 december 2011

حمله نظامی؛ آمریکا دارد افکار عمومی را آماده می کند!


هوشنگ امیراحمدی می گوید که این روزها سخت نگران فضایی است که در عرصه بین الملل عیله ایران شگل گرفته است.
وی گفته است، انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا هم اکنون باعث تندتر شدن موضع گیری ها علیه ایران شده است و این وضعیت حتما شدت بیشتری پیدا می کند. اوباما هم حتما مواضع خودش را تندتر خواهد کرد و شاید هم مجبور شود نشان دهد که حریف ایران است.

*****************************************

حکم دادگاه آمریکایی در مورد نقش رژیم در حمله ۱۱ سپتامبر

 دادگاهی در آمریکا جمهوری اسلامی ایران را در کنار تروریست‌های القاعده و طالبان مسئول انفجار برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ معرفی کرد. جمهوری اسلامی همچنین متهم شده به تعدادی از اعضای القاعده پناه داده است.
یک دادگاه فدرال ایالات متحده آمریکا در نیویورک با حکمی که روز پنج‌شنبه (اول دی‌ماه، ۲۲ دسامبر) به وقت محلی صادر شد جمهوری اسلامی را به مشارکت در عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر متهم کرده است. این دادگاه برای بررسی درخواست یک صد میلیارد دلاری غرامت از سوی بازماندگان این واقعه تشکیل شده است.

********************************************

گزینه نظامی؛ هشدار صریح وزیر دفاع آمریکا به رژیم تهران

 وزیر دفاع آمریکا طی مصاحبه مدعی شد که ایران کمتر از یک سال دیگر به توانایی ساخت سلاح هسته ای دست خواهد یافت.
 "لئون پانتا" وزیر دفاع آمریکا در مصاحبه با شبکه آمریکایی "سی بی اس" مدعی شد که ایران در کمتر از یک سال دیگر به توانایی ساخت جنگ افزار هسته ای دست خواهد یافت.
وی گفت که "تمامی گزینه ها بر روی میز است".

*****************************************************************************

بیل کلینتون: همه گزینه ها باید روی میز باشد

بیل کلینتون معتقد است دولت آمریکا باید همه گزینه ها را در برابر رژیم ایران در نظر داشته باشد.
 بیل کلینتون رئیس جمهور اسبق آمریکا گفت:" باراک اوباما (رئیس جمهور فعلی آمریکا) نمی تواند اقدام نظامی علیه ایران را بعید بداند حتی اگر دیگر گزینه ها نیز برای منع ایران برای دست یابی به سلاح هسته ای مطرح باشند."

************************************************************************

مانور 10 روزه رژیم برای تمرین بستن تنگه هرمز

خبرگزاری «ریا نووستی»/ رزمایش نیروی دریایی ایران در تنگه هرمز تحت عنوان "ولایت 90" روز 24 دسامبر آغاز می شود و ده روز طول خواهد کشید. این مطلب را دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ایران اعلام کرد.

**************************************************************************
 تمام این خبرهایی که مشاهده کردید  در یک هفته اخیر منتشر شده و همه شواهد نشان میدهد که امریکا دارد افکار عمومی را برای جنگ آماده میسازد .
یادمان نرفته که بزرگترین دلیل حمله به عراق ساختن بمب اتمی بوده و همینطور بزرگترین دلیل حمله به افغانستان بخاطر تروریست‌های القاعده و طالبان که مسئول انفجار برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر  ۲۰۰۱معرفی شده بودند.

حال ما هر دو دلیل  برای حمله را  یک جا داریم... !

donderdag 22 december 2011

امام جمعه موقت تهران: رهبر جمهوری اسلامی بوی امام حسین می‌دهد!


 کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران می‌گوید علی خامنه‌ای بوی امام سوم شیعیان را می‌دهد و علیرضا پناهیان نیز رهبر جمهوری اسلامی را از «متفکران» اسلامی دانسته که «اندیشه وی برای همه افراد قابل مطالعه است!»
کاظم صدیقی گفته که «حرکات امام حسین در وجود حضرت امام و مقام معظم رهبری جلوه کرد و این دو بزرگوار رنگ و بوی امام حسین را دارند بدین طریق به خدا وصل می‌شوند!»

                              ********************************************

البته از دیدگاه من همچین بی ربط هم نگفته ! امام حسین به تنهایی ۷۲ تن را یک جا به مقام والای شهادت رساند و  مقام معظم رهبری  هم خدا بخواد قراره یکجا یارانش را به مقای والای شهادت برساند !
به سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) توجه فرمایید تا پی ببرید کجای رهبر بوی حسین  میدهد!
- محبت مردم به حسین بن علی (ع) ضامن حیات "بقای اسلام" است. ((  یعنی امت گرامی با محبت به من ضامن حیات بقای اسلام شوید! ))
- عاشورا اسلام را زنده نگه داشته است. (( باز عاشورا راه  خواهیم انداخت تا اسلام را زنده نگه داریم! ))
- حادثه عاشورا باید زنده نگه داشته شود. (( حادثه عاشورا را با جنگی که در پیش رو داریم زنده نگه میداریم! ))

- درسهای عاشورا را باید درست فهمید و یکایک آن عمل کرد. (( بفهمید و خوب بجنگید تا به مقام شهادت برسید! ))
- نهضت حسینی با شهادت جان گرفت و نهضت عظیم کربلای خونین ملت ایران تداوم همان راه است. (( بدون شرح! ))
- عاشورا صحنه¬ای کامل از زندگی اسلامی یک انسان است. (( بدون شرح !))
- در عاشورا حمله هست، خشم هست، عشق هست، موعظه و تبلیغ و نصیحت هست. ((خلاصه همه چیز هست ! فقط بشتابید ))
- عاشورا یک حادثه نیست، یک فرهنگ است. (( فرهنگ کله شقی ! ))
- حسین (ع) آموزگار بزرگ شهادت است. (( استاد حسین (ع) معروف به حسین بی کله !  ))
- محرم خونین فرا میرسد و عطر یاد سرور شهیدان عالم فضای ایران اسلامی را در برمی گیرد. (( فرا میرسد... و بقیه اش بدون شرح! ))
- پیروزی حسین بن علی (ع) در روز عاشورا شهادت بود. (( خدا بخواد همینطوری قراره پیروز شوید ! ))
- در عاشورا، همبستگی و ایثار هست، جهاد و شهادت هست، رسالت و توحید و همه چیز در عاشورا هست. (( همه چیز (!) هست : أنا لله وانا اليه راجعون !))
- حسین بن علی (ع) خون خود را برای اسلام ناب محمدی (ع) نثار کرد. (( شما هم نثار کنید البته نه در حلال احمر بلکه در جنگ با غرب ! ))
- عاشورا یک نور تاریخی سیاسی است که ملت ما زنده نگه داشته است. (( با همین نور هم شما آیندگان را زنده نگه خواهید داشت !))
- عاشورا براستی عید خون است. (( عیدتان مبارک ! ))
- خاطره شهادت سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع) و ۷۲ تن از یاران مکتب سرخ کربلا را باید زنده نگه داشت. (( شما هم در جنگ با امریکا مکتب سرخ کربلا را زنده نگه دارید ))
- عاشورا تابلوئی است که در آن شعر بلند عشق را با خون نگاشته اند. (( انشالله با خون شما هم شعر بلند عشق خواهند گفت !))
- پرورش یافتگان انقلاب اسلامی ما پیروزی خون بر شمشیر را از آموزگار بزرگ شهادت آموخته-اند. ((بدون شرح ! چون آموخته اید ))
- این حادثه کربلا پشتوانه یک نهضت است و باید آبرومند، پرطپش و پرقدرت باقی بماند. ((پر طپش و پر قدرت و آبرومند بمیرید و لحظه مرگ از خود ضعف  نشان ندهید! ))
- حادثه عظیم عاشورا، پایه اصلی انقلاب اسلامی است. (( شما هم پایه حکومت بعدی باشید! ))
- واقعه کربلا در روز عاشورا یک فصل عظیم از تاریخ ماست. (( تاریخ را تکرار خواهیم کرد ! ))
- تفکر انقلابی ما مستند بر حادثه عاشورا بود که سراسر جهان را فراگرفت. (( بله فرا گرفت ...! ))

حال به نظر شما رهبر بوی حسین نمیدهد ؟!

woensdag 21 december 2011

وحشت شدید رژیم در مورد پیگرد قانونی خامنه‌ای در دادگاه لاهه



جمهوری جهل و جنون اسلامی و عوامل خود فروخته اش شدیدا از حرکت شاهزاده رضا پهلوی در مورد پیگرد قانونی علی خامنه‌ای جنایتکار در دادگاه بین‌المللی لاهه به وحشت افتاده و علیه وی و خانواده پهلوی به لجن پراکنی روی آورده اند.


یک عنصر خائن به مردم ایران که از وی به نام تحلیلگر مسایل بین الملل رژیم نام برده شده در گفتگو با سایت حکومتی ایرنا شکر زیادی خورده ، وی با بیان اینکه : خاندان پهلوی به خانواده زندانیان سیاسی و شكنجه شدگان غرامت بپردازد ،اراجیفی را به شرح زیر بیان کرده است:


تمام كسانی كه در زندان های رژیم پهلوی شكنجه و به شهادت رسیده و یا اموالشان مصادره شده بایستی علیه بازماندگان این رژیم طرح شكایت كنند.


وی گفته: قوه قضاییه نیز با تشكیل كمیته ای ویژه به حقوق از دست رفته ده ها هزار زندانی سیاسی شكنجه شده در زندان های رژیم پهلوی كه اموال آنها مصادره شده و یا دچار زیان شده اند، رسیدگی كند.


سفیر سابق رژیم جهل و جنون در مكزیك و استرالیا گفته: اموالی كه بازماندگان رژیم پهلوی از كشور خارج كرده اند بایستی مصادره و به ذی حقان بازگردانده شود.

maandag 19 december 2011

سید خجالت بکش !

محمد خاتمی عصر امروز دوشنبه در حاشیه مراسم ختم محمد خلیلی اردکانی (داماد آیت الله خاتمی) در گفتگو با خبرنگاران درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات، گفت: انشاءالله در این دوره از انتخابات شرکت خواهیم کرد!
خاتمی در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره اینکه آیا این به معنای تحریم در انتخابات نیست گفت: کسانی که به اصل انقلاب دل بسته اند هیچگاه انتخابات را تحریم نمی کنند!
امروز که این خبر را خوندم اول فکر کردم اشتباهی شده و این گفته احمد خاتمی است ولی وقتی فهمیدم این حرف سید خودمون بوده دیگه معنی خیلی چیزها را فهمیدم ...!
باور کن سید دیگه حرفم نمیاد و از خودم متنفر شدم که روزی ازت پشتیبانی کردم و بهت رای دادم ...فقط میدونم تو بی وجدانی آخرشی ...تو نامردی آخرشی ...تو دستمال به دستی آخرشی... تو بی غیرتی آخرشی ... به ایران قسم میخورم از تو رذل تر و پست تر وجود نداره.
 
 ای کاش فقط  یک ذره غیرت میرحسین و شیخ شجاع ما تو وجودت بود. همین   



 

zondag 18 december 2011

در ایران اسلامی واردات مشروبات الکلی به دست کیست ؟


ایلنا: فرمانده مرزبانی "حسین ذوالفقاری" نیروی انتظامی از افزایش ۷۵ درصدی کشف مشروبات الکی در هشت ماه گذشته خبر داد.
 
 
 
حال  با یک حساب سرانگشتی پی به مزخرفات فرمانده مرزبانی  نیروی انتظامی خواهیم برد!
 

 در کشور ۷۰ - ٨٠ میلیونی ما که  حدود ۵  میلیون نفر مشروبات الکلی مصرف می کنند  ( البته آمار دقیق نیست بطور تقریبی نوشتم ) و در حال حاضر در تمام شهرهای ایران براحتی انواع مشروبات الکلی با مارک های مختلف از ( ویسکی، وتکا ، شراب قرمز و  شراب سفید و آبجو و ...) یافت می شود و هر زمان که احتیاج باشد با تماس تلفنی و با ماشین  به هر مقدار که بخواهید  درب منزل تحویل می دهند !
 

 برای مصرف همون پنج میلیون به وارد کردن یک کشتی مشروب در روز احتیاج است نه اینکه یک قاچاقچی بتواند چندین کانتینر شیشه مشروب وارد کند که شما هم بخواهید  ۷۵ درصدی را کشف کنید!
کمه کم باید روزی هزار کانتینر ۴۰ فوتی از بندر ترخیص شود و در انبارهای مشخص  جنسها تفکیک شوند و بطور منظم به تمامی شهرهای ایران پخش شود تا در دسترس مصرف کنندگان در سر تا سر کشور قرار گیرد .
اینها شامل صدها کارگر ترخیص کار و صد ها کارگری که در انبار ها باید این اجناس را تفکیک کنند و همینطور یک اداره بزرگ با کارمندانی که بتوانند همه این تشکیلات را برنامه ریزی کنند می شود .
حال سوال  اینجاست که روزی هزار کانتینر را شوهر عمه من وارد ایران می کند یا شوهر عمه فرمانده مرزبانی ؟!
یعنی اینقدر دولت ما ضعیف و ناتوان است که نمیتواند مقابله با یک کشتی هزار کانتینری در روز داشته باشد ؟! یا اینقدر قاچاقچی های ما زبده و کاردان ؟!  
 

اینها که ادعا میکنند هواپیمای بدون سر نشین امریکا را با تکنولوژی فوق پیشرفتشون صحیح و سلامت به زمین نشاندند نمیتوانند با ورود یک کشتی محموله قاچاق در روز جلوگیری کنند ؟
 
حال به نظر شما چه شخصی این مشروبات را وارد میکند ؟
 

چرا تا به این حد ملت را احمق فرض میکنند ؟
 در همه مسائل در این سه دهه سکوت کردیم و باز هم سکوت میکنیم و می گذاریم که فرض کنند ما هم شاخ داریم و هم سم !






zaterdag 17 december 2011

جوانی که بخاطر بی پولی ازدرد به خود می‏ پیچد

دنیای غریبی است آقا ... دراین مملكت عده ای 3000 میلیارد اختلاس می كنند و كمی آنطرف تر «رضا» در عنفوان جوانی بخاطر بی پولی از درد به خود می پیچد.
آقای رئیس جمهور درابتدای مهرماه از دانش آموزان پرسیده : اگر بجای رئیس جمهور بودید چه می كردید؟ .... و دختر رضا درجواب این پرسش نوشته است : اگر بجای آقای رئیس جمهور بودم ، اولین كارم این بود كه دست و پای پدرم را به او پس می دادم.!!

دخترك امروز از من پرسید :‌یعنی نامه ام رامی خواند؟! ... و من نتوانستم جوابش را بدهم.

رضا 39 سال سن دارد. دو سال قبل براثر سانحه برق گرفتگی (11000 ولت) به فلاكتی گرفتار آمد كه در عكس می بینید ... شركتی كه رضا در استخدامش بوده توانسته خود رااز پرداخت خسارت به او رها سازد... آنها راههایی را بلد بوده اند كه (رضا) هنوز هم به درك آن نرسیده ... است.

در این دو سال چه برخانواده رضا رفت ؟... وقتی كه 11 عمل جراحی را شاهد بودند ... بخدا سوختند. همه شان سوختند ..... مثل رضا

پدرش كه كارگر بازنشسته راه آهن است تنها مایملك اش از این دنیا كه در یك خانه دو اطاقه خلاصه شده بود را فروخت و خرج فرزندش كرد و خودش به فلاكتی باور نكردنی به اجاره نشینی در دورترین نقطه شهر رفت.
پیرمرد ، حالا مجبور است درخیابان های شاهین شهر و با اتومبیلی كه همشهریان از سر دلسوزی دراختیارش می گذارند بدنبال مسافر بدود بلكه از پس مخارج درمان دردهای فرزندش كه زیرگوشش ناله های جگرخراش می كند برآید ... اما نمی آید.


ff.jpg

كلیه های (رضا) دارد عفونت می كند. عروق اش تاب گردش خون از دست می دهند. استخوانهایش مرتب رشد می كنند واز زیر پوست بیرون می زنند...

آنوقت وقتی در روزنامه می خوانم كه دراین مملكت افرادی 3000 میلیارد تومان اختلاس می كنند آنهم درحالیكه (رضا) پول خرید 4 دانه كپسول ضد چرك را ندارد ، جان به سر می شوم.

باری ... دولت فخیمه در ارتفاعات و قلل گام می زند و از مدیریت جهان سخن می گوید اما (رضا) در پست ترین نقطه عمیق زندگی ، پایی ندارد تازندگی ساده خود را گام بزند و زندگی محقرش رامدیریت كند.
آقا ... كجا داریم می رویم ؟

دانشكده توانبخشی تهران برای پروتز دست و پای رضا فاكتور صد میلیونی صادر كرده و مدیر بهزیستی قول داده اگر مسئولان بالاتر قبول كنند 2 میلیون تومان آنهم پس از طی مراحل قانونی و بلند و كوتاه شدن آدمی مثل رضا كه پا ندارد (شاید) به او كمك نماید.

بسیار خوب ، این از كرامت دولت كریمه ، دولتی كه می گویند رئیس جمهور محترمش برای رفاه مردم شبها خواب ندارد. به آمریكا می رود تا حقوق امثال رضا را از شكم استكبار جهانی استیفاء نماید... اما می پرسم ما – مردم – در كجای این قصه قرار داریم؟ مایی كه مسلمانیم و درد و رنج آدمیان را باعینك نوعدوستی قواره می كنیم.

با شما هستم : حاج آقا... حاج خانم ... آیا می توانید یك گل لبخند به دختر بچه ای كه  پدرش دست و پا ندارد هدیه كنید؟

رضا می گوید : بنویس من از كسی پول نمی خواهم... اگر كسی قصد كمك دارد هزینه پروتز دست وپایم را بپردازد تا وقتی دخترم در عالم بچگی می پرسد : پس كی دست و پایت برمی گردند تا مرا مثل بچه های دیگر به پارك ببری؟... جوابی داشته باشم.

این روزها ، رضا ، در آغوش كشیدن فرزندش را یك (رویا) می داند. بیائید به رویای ساده (رضا) جامه عمل بپوشانیم.
به قدر مسلمانی خود...

شماره تماس جهت دریافت اطلاعات بیشتر : 09135500969

woensdag 14 december 2011

آزاد اندیشان تفرقه انداز !



با اینکه همیشه بر این عقیده بودم که از جاده اصلی ( مبارزه با جمهوری اسلامی ) منحرف نشوم ، ولی اینبار نتوانستم از این همه بی عدالتی و بی منطقی بعضی از افراد به ظاهر دموکرات و مبارز که تمام دغدغه و تلاششان بر این بوده که دست به تخریب یکی از دموکرات ترین شخصیت های حاضر بزنند را نادیده بگیرم .
مدتی است سیر حمله از سوی وبلاگ نویسان رژیم غیر انسانی و همینطور لابی گرانش در خارج از کشور به سوی رضا پهلوی نشانه گرفته و با بهانه های واهی قصد تخریب شخصیت وی را دارند !
جالب اینجاست که همین آزاد اندیشان به ظاهردموکرات ، مخالف سر سخت جمهوری اسلامی هستند !
با اینکه رضا پهلوی  در کتاب "زمان انتخاب" اشاره کرده است  که به هیچ وجه حقیقت را به قربانگاه مصلحت نمی برد. او در این کتاب گفته است: (( محرک اصلی بحران ١٩٧٩، در ٓاغاز و در بين نخبگان روشنفکر، فقدان ٓازادی ھای سياسی بود. مطالبات ٓانان به حق بود. در ٓان زمان سوء استفاده از قدرت و نقض حقوق بشر وجود داشت که با صراحت محکوم شان می کنم. )) و یا موارد دیگری که وی به نقض حقوق بشر در زمان پدرش اشاره کرده و آن را مورد نقد قرار داده است. ولی باز هستند افرادی که مغرضانه قضاوت میکنند و هنوز در پی  شهامت  برای اعتراف گرفتن از ایشان هستند و بر این باورند که وی مصلحت اندیش است ! 
حال سوال من از این دسته افراد اینست که آیا از پدران خود که در شلوغی های انقلاب شرکت داشتند و جز مخالفین آن رژیم بودند ،هرگز خواسته اند که شهامت به خرج دهند و از نسل من که هیچ نقشی در انقلاب سال ۵۷ نداشته ایم و با اشتباه فاحش آنها شوم ترین سرنوشت را برایمان رقم زدند، اعتراف یا عذر بخواهند ؟!
پدر و مادرانی که با بی خردی کامل بعد از انقلاب  سال ۵۷ ابله ترین ابلهان را به رهبری برگزیدند و حاصل عملکردشان جنگ با عراق و نزدیک به یک میلیون کشته ، هزاران اعدامی توسط رژیم ، هزاران زندانی سیاسی ، شکنجه ، تجاوز ، فقر ، افسردگی اکثر ملت و قانون بربریت حاکم در کشور و و و  بوده .
چند درصد از همین افراد به اشتباهات خود پی بردند و شهامت اعترافش را داشتند ؟!
چند درصد از همان رهبران خائن که ملت را با وعده های دروغین خام کردند و چنین سرنوشتی را برایمان رقم زدند حاضر به اعتراف شدند ؟!
چرا هنوز نتوانستند به این درک و شعور برسند که دشمن اصلی جمهوری اسلامیست ؟!
چرا همیشه تلاش کردند از جاده اصلی منحرف و به مسائل حاشیه ای بپردازند که سران رژیم را شاد کنند ؟!
چرا همیشه نیمه خالی لیوان را دیده اند ؟!
کجاست آن وجدان بیدار که از آن سخن میگویند ؟ 
کجاست آن  شهامت و  صداقت ؟
در اینجا چه کسی  باید عذر بخواهد ؟
اینجاست که باید ما با دیده شک به شما مبارزین ( راستین و دروغین ) بنگریم و تر و خشک را با هم بسوزانیم .
براستی خود را جز اقلیت خائن میدانید یا اکثریت نادان... ؟


نعمت روی زمین قسمت پر رویان است ، خون دل  میخورد  آن کس که حیایی دارد

ملاقات خدا با پیرزن با تقوا !

 
 
 
پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت : (( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد . پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت. نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . پیرزن با ناراحتی کفت: (( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟))
خدا جواب داد :
)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی((
 
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
 
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
 "شیخ بهایی"