zaterdag 30 juni 2012

تیترهای بالاترین در صد سال بعد!

سیاسی :

۱ : جشن صدمین سال آزادی سوریه توسط ملتش
۲ : رژیم ایران به علت کمبود جا برای زندانیان سیاسی، دشت کویر لوت را به این امر اختصاص داد.
۳ : عربستان سعودی برای کارهای سنگین از ایران  برده وارد می کند. 
۴: رئیس تشخیص مصلحت نظام  نوه دختری مجتبی خامنه ای را رئیس جمهورمادام العمر معرفی کرد.
۵ : امریکایی ها بعد از مهاجرت به مریخ دیگر به ایرانی ها  ویزا نمی دهند.
۶ : روسیه : ایران به کارمندان روسی باید حق توحش پرداخت کند.
۷ : سخنرانی آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران : رژیم  امریکا حتی از مریخ هم دست از سر ما بر نمی دارد!

   اجتماعی :

۱ : معصومه موسوی  نوه میر حسین موسوی  به جرم لاک  زدن  به سنگسار محکوم شد.
۲ :  یک زن لزبین رئیس جمهور افغانستان شد. 
۳ :کرد های عراق طبق آمار جهانی خود را خوشبخت ترین افراد جهان می دانند.
۴: والاحضرت آناهیتا نوه پسری شهبانو نور خواستار کمک فوری از رژیم آنگولا برای قحطی زدگان ایران شد
۵ : عربستان  یک میلیون رباط فوق مدرن از چین خریداری کرد.   
۶ : چین پس از سکونت کل  آمریکایی ها در مریخ، کشور امریکا را  خریداری کرد.
۷ : دولت جدید قول داد در تابستان آینده مشکل بی برقی را حل کند.
۸ : بالایار ۱۱۶ چرا حساب من را به نامردی بستی ؟ ( من که تقلب نکرده بودم!) 
علم و تکنولوژی :
۱ : افغان ها توانستند داروی هر نوع سرطانی را کشف کنند.  
۲: ساخت سریع ترین اتومبیل پرنده جهان توسط تاجیک ها 
۳ : زدن کابین های تبدیل ماده به انرژی و انرژی به ماده در عراق! فقط در یک لحظه به تمام دنیا سفر کنید.
۴ : ایرانیها توانستند توسط دانشمندان اتیوپی اورانیوم را غنی سازی کنند.

سرگرمی :  

۱ : طبق دستور نبیره  برادر مسعود رجوی تمام کاربران بالاترینی باید سر ساعت خاصی در زیر این لینک حاضر و غایب کنند.
۲ : احتراز صد ده هزارمین  پرچم شیر و خورشید توسط فرزندان غیور آذربایجان در تبریز  ( ما هستیم )
۳ : بیانیه جبهه ملی : طبق اسناد به دست آمده کودتای ۲۸ مرداد کار انگلیسیها بود.
۴ : منقرض شدن نسل چپ به علت سالها زندگی در غرب و سرمایه دار شدن!
۵ : به علت فقر آیت الله میرزایی گوشت سگ را حلال اعلام کرد.
۶ : بیانیه اصلاح طلب ها به رهبر معظم : ما را هم به بازی بگیرید.

اقتصاد :

۱ : قیمت یک گرم مرغ در بازار بورس ایران به ۸۷ هزار تومان رسید.
۲ : سکه نسبت به یک ماه قبل ۲ برابر شد.
۳ : در آمد سرانه یک  افغانستانی ۷۷ برابر یک ایرانی!  
   
فرهنگ و هنر :

۱ : اثر تک نوازی پیانو زنده یاد پژمان اکبرزاده     
۲ : رپ جدید قرآن کریم توسط نوه شاهین نجفی 
۳ : بازنویسی نوه مهناز هدایتی از شعرهای مادربزرگش 
۴ : ...

ورزش :

۱ : حضور چشم گیر دختران برقه پوش در استادیوم فوتبال 
۲ : پوشش اجباری فوتبالیستهای ایرانی با شلوار و پیرهن آستین بلند!
 ۳: ...      


woensdag 27 juni 2012

چپ های دنیا فقط منتظرند "امپریالیسم" به سوریه حمله کند تا در سراسر جهان تظاهرات بر پا کنند؟



متاسفانه هر روز شاهد خبر های ناگواری از کشور سوریه هستیم و ملت با غیرت سوریه با کشته دادن ده ها هزار نفر هنوز از پا ننشسته و با شهامت کامل به مبارزه با حاکم دیکتاتور می پردازند. ( ملتی که برای نسل آینده رو سفید خواهند بود )
مساله ای که حائز اهمیت است این بوده  طیف چپی که همیشه از حق و حقوق انسانیت دفاع کرده و برابری را اصل شعار خود قرار داده و مخصوصا حساسیت خاصی به زور گویی امپریالیسم به ممالک ضعیف داشته و برای هر حرکت ناشایست (!) دنیای غرب، صد ها " آکسیون اعتراضی " بر پا کرده، حال چرا کمک چین و روسیه ( نامادری و ناپدری دنیا ) به دولت خونخوار سوریه را نادیده گرفته و هیچ حرکت اعتراضی از این طیف بشر دوست (!) مشاهده نمی کنیم ؟

آیا این همه خشونت را نمی بینند یا صدایش را نمی شنوند؟! یا اینکه حق ملت است تا از چنین کشور هایی سیلی بخورند تا اصل برابری اجرا شود؟

خوب به یاد داریم زمانی که قرار بود امریکا به کشور عراق حمله کند، چطور این طیف انسان دوست (!) در سراسر اروپا تظاهرات هایی علیه امپریالیسم جهان خوار براه انداختند.
براستی  چین و روسیه در منطقه بیشتر جنایت کردند یا امریکای جهان خوار ؟
 آیا خون قرمز این همه انسان بی گناه ارزش یک حرکت اعتراضی را نداشت؟
یا منتظرند اگر خدای ناکرده روزی امپریالیسم قصد حمله به دولت سوریه را داشت بعد انرژی شان را صرف تظاهرات های ضد جنگ کنند؟ 


dinsdag 26 juni 2012

بيانيه جبهه سوپر دموکرات آزاديخواهان سوئد!


در پی برگزاری مراسم گرامی داشت و حمايت از زندانيان سياسی ايران که در روز ۲۰ / ۰۶ / ۲۰۱۲ مقابل پارلمان سوئد صورت گرفت نکات چندی ذکر می شود که نشان از سوپر دموکرات بودن این جبهه دارد!

تمام بیانیه ها را با { توضیح } می توانید در اینجا بخوانید :  

۱ - همانطور که از موضوع گردهمايی بر می آيد اين مراسم برای حمايت از زندانيان سياسی بوده نه ايجاد فرصت برای شخص يا اشخاصی ديگر!
یعنی ما آزادیخواهان حق داریم پرچم قرمز را بالا ببریم ولی افراد دیگر فقط باید آنطور که ما می خواهیم حضور یابند}

۲ - مردم ايران منزجر از... انواع گروههای فشار از لباس شخصی های رژيم اسلامی گرفته تا هر شکل ديگر می باشند !
چون ما دل خوشی از رضا پهلوی و امثالشان  نداریم  بنابراین  کل ملت ایران هم دل خوشی ندارند و هواداران ایشان را با لباس شخصی ها مقایسه می کنیم }

۳ - جبهه آزاديخواهان ايران با خط و مشی آزاديخواهی خود بطور مستقل عمل می نمايد و از هر گونه بت سازی و شخص پرستی به هر صورت دوری می جويد!
یعنی دموکراسی آن طور که من می خواهم وآموخته ام و دیگری در یک کلام خفه شود چون من بهتر از او میفهمم و همینطور ملت ایران باید همانند من بیاندیشند}

 ۴ - قرار گرفتن گروهی با عکس آقای رضا پهلوی در پشت پلاکارد جبهه آزاديخواهان ايران ربطی به اين جبهه ندارد !
{ یعنی ملت بدانید هواداران آقای رضا پهلوی قصدشان این نبوده که  در کنار ما برای اتحاد بایستند و از زندانیان سیاسی حمایت کنند بلکه نیت شان در تجمع فقط دزدیدن تظاهرات ما بوده که ما خوشبختانه توانستیم در یک حرکت ضربتی مجرمان قاتل را رسوا سازیم }

۵ - جبهه آزاديخواهان ايران جبهه ای است برای ايجاد اتحاد و هماهنگی تمامی کسانی که به اصول آزادی و عدالت معتقد می باشند صرف نظر از گرايشها و نظرات ديگر آنها !
{ یعنی جبهه آزادیخواهان ایران جبهه ای است برای اتحاد و هماهنگی تمامی کسانی که به اصول آزادی و عدالت ( البته آنطور که ما می خواهیم! مدل استالینی ) معتقد باشند صرف نظر از گرایش ها (مشروطه و این حرف ها نداریم چون اینها  آدم نیستند ) و نظرات دیگر ...  }

۶ - جبهه آزاديخواهان ايران تمامی گروههای سياسی و مبارز کشور را به اتحاد و همبستگی بر مبنای حداقل های ممکن و مشترک با رعايت اصول دموکراسی دعوت می نمايد !
{ یعنی جبهه آزادیخواهان ایران تمامی گروه های سیاسی و مبارز کشور را به اتحاد و همبستگی بر مبنای حداقل ها ( همانطور که من فکر میکنم نه آنطور که تو فکر می کنی ) ممکن با رعایت اصول دموکراسی ( لطفآ به خودتان زحمت خواندن تعریف دموکراسی را ندهید چون ما خودمون جدید ترین ورژن دموکراسی را ساخته ایم و بزودی به بازار عرضه خواهیم کرد.!.) دعوت می نماید}  

نابود باد استبداد به هر شکل ، زنده باد آزادی که فقط ما مد نظر داریم!

جبهه سوپر دموکرات آزاديخواهان ايران سوئد

zondag 24 juni 2012

آغاز ساخت درمانگاه 18 طبقه در کربلا توسط غارتگران ایرانی


معاون مرکز پزشکی حج و زیارت از آغاز ساخت درمانگاه 18 طبقه قمربنی هاشم 5 میلیارد تومانی  که 2 میلیارد آن توسط ستاد بازسازی عتبات عالیات و 3 میلیارد آن توسط هلال احمر تامین شده در کربلای معلی خبر داد!
براستی نمی دانم در کشور اسلامی ما، رهبر و رئیس جمهور یا آقایان دیگری که دم از انسانیت می زنند از وضعیت ملت با خبرند؟
آیا خبر 30 میلیون ایرانی که زیر خط فقر در کشور زندگی می کنند، دروغ است؟ 
یعنی در آن جمعیت ۷۵میلیونی  کسی  نیست  با صدای  بلند به این  کار دولت  اعتراض کند؟ 
شرم بر من  ایرانی که هم میهنم گشنه  و برای هزینه مایحتاج زندگی لنگ بماند ولی سرمایه کشورم در عراقی که روزی بزرگترین دشمن ما بوده به هدر رود.
ایرانی  که در حال حاضراز صدقه سر رهبران نالایق از هرلحاظ طبق آمار جز عقب مونده ترین کشورهاست، چطور به دست یک مشت دزد خائن سرمایه هایش به هدر می رود؟
براستی که مذهب  با ما چه ها کرد؟
تنها میتوانم بگویم ننگ و شرم بر اسلامیونی که بویی از انسانیت نبرده اند. 


                        حاصل نمونه هایی از ۳۳ سال حکومت اسلامی
                                  آیا چنین عکس هایی مربوط به عراق یا لبنان است؟


vrijdag 22 juni 2012

آقای پهلوی شما را به مقدساتت قسم میدم یک بهانه ای به دست ما بدین !

جناب پهلوی بخدا خسته شدیم! رک و راست بگم دل خوشی ازتون نداریم و ۲۴ ساعت در فکر تخریب شخصیت شما هستیم، ولی بهانه ای نداریم :(
این که میگن شما اینهمه به فکر کل ملت هستید، پس چرا به فکر ما نیستید؟
ساعتی هفت هزار تومان را کم مونده از دست بدیم و دیگه از ساندیس خبری نیست.
از شما چه پنهان از ما مطلب جدید میخوان، ولی بلانسبت شما مثل خر  تو   گل فرو رفتیم و هیچ کسی هم نیست ما را هل بده...
از بس به نام فامیلی تون گیر دادیم خودمون هم خسته شدیم.
از بس به دماغ بزرگتون ایراد گرفتیم دیگه از اون هم خسته ایم.
یک مدت در تیتر ها شما را "رضا ربع پهلوی" خطاب کردیم ولی دیگه اون هم خریدار نداره و رئیس مون با این چیز ها راضی نمیشه .
رفیق فابریکمون (حسن کبابی) اومد جون عمه ش یک طرح جدید داد و در تیترش شما را " امام رضا پهلوی" خطاب کرد و به مادر گرامیتون توهین کرد که مثلا  از کوره در برید و جوابی بنویسید ولی غافل از اینکه حتی شما اون را آدم هم حساب نمی کنید و باز مثل همیشه حیونی ضایع شد رفت و سر همین قضیه چند تا تو سری جانانه هم از رئیس مون نوش جان کرد.
یک عکسی از شما داریم که قبلا فکر کنم در مصاحبه با سی ان ان گریه کردید و قیافتون حسابی مسخره شده و کلی در وبلاگ هامون علیه شما استفاده کردیم ولی اون هم دیگه تکراری شده.
این اواخر شایعه درست کردیم که دادگاه لاهه نرفتید و همه حرف هاتون دروغ بود که هواداران فحاشتون اینقدر سند و مدرک جور کردند که باز هم ما خیط شدیم. 
( مخصوصا با این مطلب  https://balatarin.com/permlink/2012/6/7/3049161
که خودمون رو کشتیم با منفی فیلتر کنیم تا مبادا  کسی ببینه آبرومون بره و به گوش رئیس مون برسه )  
یک اشتباهی در نوشتن تیتر فیسبوک کردید که به جای نام کافه پلتیک نوشتید دادگاه لاهه که باور کنید اون شب از خوشحالی همه ما ذوق مرگ شدیم و کلی استفاده کردیم و حتی از رئیس مون سید علی تشویقی هم گرفتیم. ولی خب اون هم فقط خوراک چند روزمون بود و باز از ما مطلب جدید می خواستند.
این یارو نصری مون مثلا با سوات تر از ماهاست که تونسته در سایت های ضد انقلابی  هم نفوذ کنه ولی با اون مطلب انتقادیش گند زد که تازه آقا بعد از این همه مدت سند می خواد که اگه راست میگی و دادگاه رفتی بگو ببینم قاضی دادگاه چی گفت؟ یادمه سید همون شب بهش گفت مشنگ جان مگه داری برای بچه ۴ ساله مطلب مینویسی و بدبخت سر همین مطلب کلی ذلیل شد و فکر کنم نونش هم آجر شه.
خلاصه هر چی توهین به خانوادت میکنیم بر عکس عمل میکنه و روز به روز بیشتر محبوب میشید! بطوری که به آقامون ( سید علی ) گفتم نوکرتم بیا از امروز از رضا پهلوی تعریف کن بلکه مردم از این آدم زده بشن، ولی گوشش بدهکار نیست که نیست و روز به روز که پیرتر  میشه، خرفت تر هم میشه.
به حضرت عباس از بس دروغ  پروغ سر هم کردیم، خودمون هم حالمون از دروغ هامون بهم خورده.
نوکرتم شاهزاده بخدا خیلی آقایی بیا یک بزرگواری کن ما شغلمون رو از دست ندیم!  ببین مموتی ما رو کمی از اون یاد بگیر. ماشاالله برای ۶ قرن دیگه هم سوژه ساخته که خودش میشه یک شاهنامه ( از هاله نور دیدنش ، از جزیره انگلیس در آفریقا بودنش ، از انگلیسی صحبت کردنش، از توهمش، از گوجه فرنگی فروش سر کوچشون، از ممه لو لو بردنش و و و ...)
فدات شم این همه شخصیت و منش و مرام و دموکرات بودن و نرمش نشون دادن و با ملایمت رفتار کردن آخه به چه دردت می خوره؟
باباجون کار حقوق بشری را ول کن بسپار به همین حسن خودمون که کارش معرکه است.
جونم برات بگه که خودمون رو کشتیم شما را از جاده اصلی ( مبارزه با رژیم ) انحراف بدیم تا شما هم مثل بقیه ... بزنید به جاده خاکی، ولی نشد که نشد! 
 یک بار هم در راه خدا به ما حمله کن، حرفی بزن تا مدتی سوژه داشته باشیم که اینقدراز آسمون دنبال بهانه نگردیم برای کوبیدنتون.  
آقایی کن اینقدر مصاحبه با این رسانه ها نکن، به جون حسن... آخر سید سکته میکنه و ما بی پدر میشیم.
فدات شم برو شکایتت هم پس بگیر تا آبروی نداشته این چلاق بیشتر از این نرفته.
با احترام و سپاس یک بسیجی مفلوک جیگر سوخته   

اپوزیسیون ۸۵ درصدی!



در برنامه افق مورخ ۲۰-۰۶-۲۰۱۲ صدای آمریکا در انتهای صحبت‌های آقایان رضا پهلوی و شریعتمداری،آقای شریعتمداری گفتند: که آقای رضا پهلوی بارها بیان کرده‌اند که با روی کار آمدن یک حاکمیت مردمی و دمکرات که اصول حقوق بشر در رأس برنامه‌هایش باشد و در راه ایرانی‌ آباد و آزاد برای همه ایرانیان تلاش کند، ایشان(یعنی آقای رضا پهلوی) به ۸۵ درصد خواست خود رسیده‌اند و ما ( آقای شریعتمداری و طیف جمهوریخواهان  ) تمام کوشش خودمان را می‌کنیم که آقای رضا پهلوی به خواست خود (%۸۵ ) برسند.
به زبان ساده اینکه برای ما مهم این است که ما به قدرت برسیم و نه اینکه با همکاری همهٔ ایرانیان دلسوز به حال میهن، در راه برچیدن نظام جمهوری اسلامی تلاش کنیم!
من از سوابق آقای شریعتمداری بی‌ اطلاع نیستم و همیشه از وقتی‌ که ایشان در محافل رسمی‌ و جریانهای فعال در مبارزه با جمهوری اسلامی ظاهر شده‌اند ایشان را صادقتر و واقع بینتر از خیلی ها دیده ام و هنوز هم میبینم، ولی‌ با دیدن این مباحثه بین آقای رضا پهلوی و ایشان، این سوال برای من پیش آمده که واقعا آقای شریعتمداری به این نظرند که: طرفداران و حامیان طیفشان از طرفداران و حامیان آقای رضا پهلوی بیشتر است؟
  یا نه، نظر ایشان این بوده که با علم به این امر که آقای پهلوی با داشتن طرفدارانی به مراتب بیشتر از مجموعه طیف ها ی جهوریخواه ( اگر من را به جرم حقیقت گویی به حماقت گویی متهم نکنید) و مجموعه اپوزیسیون، توقع دارند که ۸۵ درصد آرزوی ملت ستم کشیدهٔ ایران را ایشان تحقق‌ بخشند؟ که این عقیده و نظر چیز بدی نیست! ولی‌ آیا واقع بینانه‌ هم هست؟!
 به زبان ساده‌تر نبایست واقع بین بود؟    همانطور که آقای رضا پهلوی در پایان این مناظره باز هم تکرار کردند که من
 در هر صورت مشترکات زیادی با نظرات آقای شریعتمداری دارم و امیدوارم که با همکاری هم، به توافقاتی بیشتر دست پیدا کنیم که بر اساس واقیعت، نه بر پایه رویاها و تمناهای من درون خود، منی که شوربختانه گریبان تک تک ما ایرانیان خارج‌نشین را گرفته و حاکمان ایران برباد ده امروز میهن مان بر این منیت ما، با هزاران وسیله و ابزار و توسل به همه گونه ترفند و با استفاده از نیروی انسانی باهوش ایرانی‌ و ثروت فراوان ایران‌زمین، دامن زده و همچنان بر مسند ویرانگر خود تکیه کرده‌اند و بر ریش من و شما می خندند، هر چند که ملت سلحشور ایران خواب از چشمان آنان ربوده است.


 گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با آقای شریعتمداری در برنامه افق :

http://www.youtube.com/watch?v=25vHkH3qUd0&feature=player_embedded

woensdag 20 juni 2012

نظر رضا شاه بزرگ در مورد سکولاریزم در سفرنامه مازندران



"... آنچه که از همه مهمتر، و غيرقابل عفو است، اختلاط سياست است با مذهب، که تمام سلاطين صفويه شريك در اين اشتباه اند، وشاه عباس مخصوصاً اين اشتباه را خيلی غليظ کرده است.
 اگر چه اين اختلاط و امتزاج کاملاً حكايت از ضعف قوای مرکز می نمايد، ولی سلاطين صفويه به مناسباتی، که در اين سفرنامه جای ذکر آن نيست، تا يك درجه متعمداً يا از روی بی فكری و اشتباه اين خلط مبحث را تعقيب، و گاهی هم تشديد می کرده اند.
دلايلی که شاه عباس و ساير سلاطين صفويه را در تعقيب اين موضوع مهم بخواهند تبرئه نمايند، به نظر من وافی و رسا نيست، زيرا در قضايای تاريخی عمر يك نفر و عمر يك سلسله را نبايد مأخذ قرار داد.
بلكه عمر تاريخ را بايد در نظر گرفت، که اتخاذ يك تصميم نارسا، تا چه مدت و زمانی ممكن است يك جامعه و امتی را بيچاره و فرسوده نمايد.
 شبهه و ترديدی نيست که مذهب و سياست دو اصل مقدسی است که در تمام موارد، جزئيات اين دو اصل بايد مطمح نظر زمامداران عالم و عاقل باشد و دقيقه ای از آن غفلت نورزند، ولی اختلاط آنها با يكديگر نه به صرفة مذهب تمام می شود، نه به صرفة سياست اداری، و بالمال در ضمن اين اختلاط و امتزاج، هم مذهب سست و بلااثر می گردد، و هم سياست رو به تمامی و اضمحلال می رود.
 اگر چه ضربت اين تصميم مهلك را خود سلسلة صفويه در زمان سلطان حسين بهتر از همه ديدند، مع هذا نتيجة اين تصميم غير عاقلانه را نبايد در دورة صفويه ملاحظه کرد، بلكه بايد با تاريخ همراه آمد، و تأثيرات آنرا در ايام سلطنت قاجاريه تماشا نمود که پاية مذهب و سياست برروی چه منوالی چرخيد، و به چه فلاکتی منتهی شد. آنهائی که مذهب و سياست را مخلوط به هم نمايند، هم انتظامات دنيا را مختل کرده اند، و هم انتظارات آخرت را تخريب نموده اند.
گاهی هم بالمره، نتيجه، برعكس مقصود به دست می آيد، يعنی روحانيون کشيده می شوند به طرف دنيا، و سياسيون به طرف آخرت، و اين همان اختلالات عظيمه ايست که اصول زندگانی مردم را دچار تزلزل کرده، آنها را می راند به جانب ريا و تزوير و دورغگوئی و فساد و دوروئی..."

سفرنامه مازندران رضا شاه بزرگ ص 17

dinsdag 19 juni 2012

تماشای فوتبال در سینما و تحریم به راستی «خودجوش» خانمهای ایران


خبرگزاری دانشجویان ایران اعلام کرد که پس از پلمپ پردیس های سینمایی «زندگی» و « ملت» توسط اداره اماکن نیروی انتظامی به دلیل فروش بلیت به خانمها و آقایان برای تماشای زنده پیکارهای فوتبال یورو ۲۰۱۲ (قهرمانی اروپا)، تصمیم گرفته شد که پردیس سینمایی «کیان» از یکشنبه شب ۲۸ خرداد فوتبال جام ملت‌های اروپا را تنها برای خانم‌ها نمایش دهد. اما در این شب هیچ تماشاگر زنی در سالن سینما حضور نیافت!
صبح دوشنبه ترانه شاه محمدی، مدیر سینمای یادشده به خبرگزاری ایسنا اعلام کرذ: “متاسفانه شب گذشته هیچ مخاطبی به سینما مراجعه نکرد. البته مکان پردیس سینمایی «کیان» هم بی‌تاثیر نبود. زمان ما هم برای اطلاع رسانی بسیار تنگ بود. ساعت آغاز مسابقات یعنی ۲۳:۱۵ (به وقت تهران) برای بسیاری از بانوان دشوار است.” پردیس سینمایی کیان در مجاورت بوستان ولایت واقع شده است.
در بعد از ظهر یکشنبه در خبرگزاریهای داخلی اعلام کرد که اداره اماکن به پردیس سینمایی کیان اجازه داده است که دو مسابقه مهم و تعیین کننده راهیابی به مرحله یکچهارم پایانی از گروه «مرگ» بین تیمهای آلمان با دانمارک و هلند با پرتغال برای تماشای خانمها پخش زنده شود؛ اما ورود برای آقایان ممنوع است!
خانم شاه محمدی به خبرگزاری یاد شده اعلام کرد: ” ما شب گذشته فقط یک مخاطب مرد داشتیم!”
اداره اماکن نیروی انتظامی حضور خانمها و آقایان در سالن سینماهای پخش زنده پیکارهای فوتبال را «اشاعه فحشا» اعلام کرد و دو سینمای نمایش دهنده را در شروع کار پلمپ و تماشاگران را بیرون کرد.
چند روز پس از پلمپ پردیس های سینمایی زندگی و ملت توسط نیروی انتظامی تهران بزرگ، در بعد از ظهر روز شنبه خبرگزاری دانشجویان ایران اعلام کرد که با ممنوعیت ورود آقایان به سالن سینمای کیان، پخش رقابتهای فوتبال همزمان این شب فقط برای خانمهای علاقه مند به نمایش در می آید.
برپایه گزارش مزبور خانم ترانه شاه ‌محمدی اعلام کرده بود: “طبق آخرین صحبتی که با اداره اماکن داشتیم و با توجه به اینکه پرسنل پردیس سینمایی کیان همگی خانم هستند، این اجازه داده شد تا مسابقات فوتبال جام ملت‌های اروپا که در جریان است را برای خانم‌ها نمایش دهیم.”
بهای هر بلیت نمایش در نخستین سینمای زنانه برای نمایش یک فوتبال مردانه پنج هزار تومان است. جالب این که ورود بانوان به ورزشگاههای فوتبال ایران سالهاست ممنوع است!
یک روز پیش از این فرید فرخنده کیش، مدیر امور فرهنگی و تولید سازمان توسعه سینمایی سوره، در گفت و گو با خبرگزاری مهر اعلام خطر کرد که مدیران برای نجات سینما به نمایش فوتبال زنده رو آورده اند و در روند فعلی فروپاشی سینما در آینده ای نزدیک است؛ در پنج سال آینده همه سینماها تعطیل می شود.
حضور نیروی انتظامی در سالنهای در حال نمایش فیلم
مدیر امور فرهنگی و تولید سازمان توسعه سینمایی سوره همچنین گفت: “علاوه ‌بر مسائل حاشیه ‌ای در عرصه سینما که در دو هفته گذشته قوت گرفته است، موارد دیگری چون تغییر قیمت بیلت سینما در شرایط نامناسب، حضور نیروی انتظامی در سالن‌های در حال نمایش فیلم و در نهایت پلمب سینماها از جمله مسائلی است که نابسامانی در این عرصه را دو چندان کرده است”.
تلاش مدیران برای نجات سینما با فوتبال!
این مدیر سینمایی در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به این مطلب که انجام برخی از این فعالیت‌ها به نوعی تلاش برای نجات سینما از ورشکستی است گفت: برخی از این فعالیت‌ها چون نمایش فوتبال در سینما و یا حتی اظهارنظرهای برخی از مدیران سینمایی در این مورد نشان‌دهنده این مطلب است که این مدیران سینمایی در تلاش هستند تا اقتصاد سینمای ایران را از خطر ورشکستگی نجات دهند و تا اندازه‌ای هزینه‌های جاری سالن‌های سینما را جبران کنند، اما این رویه درست نیست و برای مشکلات سینما باید زیرساخت‌ها را اصلاح کرد.
یک فوتبال و مجوز پخش از وزارتخانه و نیروی انتظامی!
 رشید موتمنی ‌آذر، نماینده انجمن سینماداران نیز در ایسنا اعلام کرد که تصمیم‌گیری برای پخش مسابقات فوتبال در سینماها به خود مدیران سالن‌ های سینمایی واگذار شده بود. او تاکید کرد که در مجوز وزارت ارشاد جمله «این کار با هماهنگی اداره اماکن نیروی انتظامی باشد» اضافه شد. در گذشته مجوزها از سوی وزارت ارشاد و شورای صنفی صادر می ‌شد.
به گفته آقای موتمنی آذر: “متأسفانه اداره اماکن نیروی انتظامی جلوی کار را گرفتند و این روند حتی منجر به پلمپ پردیس های سینمایی «زندگی» و «ملت» شد که این در شأن سینما و اداره اماکن نبود. وزارت ارشاد همکاری کرد؛ اما اداره اماکن لطفی به سینما و فوتبال نداشت!”
اداره اماکن: فوتبال فقط برای مردان!
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران در چند روز گذشته در حالی که مدیر اداره‌ نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، رسما مجوز پخش فوتبال در سینماها را برای مردان و زنان صادر کرده بود، همچنان سینماها فوتبال را پخش نکردند چون اداره اماکن اعلام کرد که فقط برای آقایان باید فوتبال پخش شود.
خبرگزاری مهر گزارش می دهد: سالن‌های سینمایی فیلم برای اکران عمومی در اختیار ندارند و روی به نمایش فوتبال‌ آورده‌اند. برنامه‌ای که این روزها حاشیه‌های زیادی برای سینما به وجود آورده است و مدیران سینمایی ترجیح می‌دهند به جای پرداختن به اصل موضوع ریزش مخاطب به اینچنین حواشی بپردازند که شاید با بیان کردن چنین موضوعاتی فضای رسانه‌ ها را به سمت‌وسویی متفاوت از مسائل و مشکلات اصلی سینما سوق دهند.

فریدون شیبانی

 منبع : سایت خلیج فارس

وقتی مجبور باشی فقط در ذهنت به ایران سفر کنی ...


فصل تابستان است و فصل رفتن به سفر ... این روزها بیش از هر زمان برای ایران  دلتنگ تر می شوم و تقریبا هر روز در ذهنم به ایران سفر می کنم!
شاید برایتان کمی عجیب باشد که چطور می شود در ذهن به ایران سفر کرد؟  کاری که هر روز انجام می دهم و مخصوصا زمانی که مشغول کار باشم در ذهنم بیشتر به ایران سفر کرده و برای خودم  برنامه یک ماهه می چینم و به شهرهای مورد دلخواه که قبلا خاطره ای داشتم، می روم و حتی زمانی از طریق گوگل مپ وارد ایران می شوم و شهر به شهر می گردم (از تهران به چالوس،  رامسر، رشت و همینطور به سمت آستارا ،اردبیل ، سرعین ، تبریزو و و ...)
مطمئنا افرادی که شرایط من را دارند براحتی درک می کنند و شاید به مراتب دلتنگ تر باشند.  
حدود چند میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند و از این تعداد اقلیتی بخاطر مشکلات سیاسی و مذهبی نمی توانند به ایران سفر کنند. این شرایط برای اقلیتی که  از منافع شخصی خود گذشته و قید کشورش را  زده بسیار درد آور است. افرادی که در کشورهای امن می توانستند از خیلی مسائل چشم پوشی کرده و آنها هم حداقل سالی یک مرتبه براحتی به میهن شان سفر کنند تا دیگر لزومی نمی بود که فقط در ذهنشان سفر کنند!
 بارها شده که از خود می پرسم چرا صرفا بخاطر عقیده و یا آزادیخواهی اجازه رفتن به میهن مان را نداریم؟  آیا بهتر نبود ما هم همانند اکثریت مهر سکوت بر لبانمان میزدیم ؟ آیا ما بهتر میفهمیم یا آنها ؟ در برهه ای  از زمان که دنیا به فکرتکنولوژی و زندگی در کرات دیگر هستند ما هنوز به فکر ...!  در این لحظه عجیب احساس حقارت به انسان دست می دهد ولی  وجدان انسان بیدار ،نمی گذارد که براحتی بخاطر منافع شخصی (!) تفکرش را ترور کند و همین کفایت می کند که راسخ تر از قبل به راهش  ادامه دهد.
در واقع برای شخص من فرقی نمی کند که افراد مبارز خارج نشین یا داخل ایران  با چه اندیشه ای با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و همه تفکرها  قابل احترام هستند چون آنها هم میتوانستند جز اکثریت ... باشند.
به امید روزی که بین همین اقلیت مردمی که از منافع شخصی شان گذشتند و سالهاست که میهن شان را ندیدند اندک اتحادی بوجود بیاید تا بتوانند به یاری هم این رژیم قرون وسطایی را هر چه زودتر سرنگون سازند.

zondag 17 juni 2012

آموزش قرآن مجید قبل از تولد (جنینی ) به سه زبان معتبر جهان!

مادران باردار دیگر نگران فراگیری آموزش قرآن برای فرزندانشان نباشند!
 با جدیدترین متد روز از دانشگاه البتول قم در زمان بارداری میتوانید به " جنینتان " قرآن مجید را به سه زبان معتبر دنیا (فارسی ، عربی ، انگلیسی ) آموزش دهید.     

donderdag 14 juni 2012

خانم مهناز هدایتی خامنه ای را می کوبید یا مخالفانش را ...؟!

امروز مطلبی در صفحه فیسبوک شخصی مهناز هدایتی مشاهده کردم که کمی عجیب به نظر می رسید.
همانطور که مطلب را در عکس بالای همین نوشته مشاهده می کنید ایشان یک جورایی افراد فعال سیاسی خارج نشین را تشویق به همکاری نکردن با محمد مصطفایی در مورد پرونده شکایت از آقای سید علی خامنه ای به دادگاه های بین المللی کرده است!
 همینطور استدلالشان بر این بوده که چون ما کنش گران و فعالین حقوق بشری سیاسی و اجتماعی در خارج از ایران آدم های ساده و معمولی هستیم بدون بادی گارد و بدون حفاظت پلیس هستیم باید کارهای روزمره زندگی را انجام بدهیم باید بیرون برویم باید خرید کنیم باید زنده بمانیم.
نمی دانم ایشان تا بحال چند بار تهدید به مرگ شده اند که اینچنین ترس در وجودشان غلبه کرده؟ راستش برای من کاملا غیر قابل درک است که چطورچنین افرادی  خود را  فعال سیاسی می نامند صرفا بخاطر "نداشتن بادیگارد"  ترجیح می دهند صحبتی یا حرکتی که علیه جنایات رژیم به رهبری خامنه ای باشد، نکنند.
آیا مفهوم پیغام ایشان سنگ انداختن در راه محمد مصطفایی یا مصطفایی ها... نیست ؟
ایشان چطور به خود چنین اجازه ای میدهد که از جانب دیگر فعالین سیاسی صحبت کند؟
نمی دانم چرا عادت کرده ایم تا شخصی می خواهد فعالیت حقوق بشری یا حرکت مثبتی  انجام دهد به جای پشتیبانی سنگ سر راهش می گذاریم تا به حدی که از  فعالیت سیاسی دست بردارد. براستی خوش خدمتی به رژیم تا چه حد...؟  
شما اگر جای نسرین ستوده بودید چه می کردید ؟ این مطلب شما توهینی است به تمام زندانیان سیاسی و همینطور به تمام افرادی که در راه آزادی جانشان را از دست داده اند.
شمایی که چندی پیش شعری سرودید در وصف آزادی و امنیت کوچه های انگلیس... چرا در شعرتان قید نکردید آزادی و امنیت اینجا فقط در صورتی است که تحت هر شرایط مهر سکوت بر لبانمان بزنیم؟
لطفآ این ویدئو یوتوب ملاقاتی نسرین ستوده را چند بار تماشا کنید تا شاید کمی از ترستان کاسته شود.
 بهتر است یک بار در روز اخبار سوریه را هم تماشا کنید تا ببینید و بدانید ملت چطور برای رسیدن به آزادی و اهدافشان جان می بازند.
به امید روزی که تمام فعالین سیاسی حاضر باشند عاشقانه بدون توقع  در راه میهن قدم مثبتی بردارند.


                                آیا خون ما از خون ندا ها ... رنگینتر است؟

zaterdag 9 juni 2012

درک حس یک زندانی سیاسی قبل از اعدام


در این سالها مخصوصا یک سال اخیر هر روز در خبر ها شاهد اعدام شدن چندین شخص سیاسی از سوی جمهوری اسلامی ایران بوده ایم  .
همیشه بعد از شنیدن چنین خبر هایی  اندیشیده ام  که یک زندانی سیاسی یا یک شخصی که حکم اعدام می گیرد در روزهای آخر زندگی  در انتظار مرگ به چه می اندیشد؟
شاید جالب باشد که همگی تلاش کنید برای چند لحظه  خود را جای آن شخص بگذارید تا آن حس را داشته باشید.
قبول دارید که اول از همه چشم انتظار کمک است تا جانش را از دست ندهد؟
اگر شما آن شخص اعدامی می بودید چه انتظاری از فعالین سیاسی می داشتید؟
آیا انتظار می داشتید که از صبح تا شب علیه هم مطلب نوشته و یک دیگر را نقد کنند؟ آیا انتظار اینکه از صبح تا شب همدیگر را مورد تمسخر و توهین قرار دهند را می داشتید؟ آیا انتظار اینکه همیشه تخم کینه و تفرقه را بین گروه ها ی اوپزیسیون پخش کنند را می داشتید ؟ یا انتظار اینکه اگر شخصی در راه آزادی هم میهنان فعالیت حقوق بشری کرد آنچنان حمله کنیم که از کرده خود پشیمان شود؟
براستی میتوانید حس واقعی شخصی که قرار است تا چند روز یا ساعت دیگر اعدام شود را داشته باشید؟
در کشوری که %۹۵ از ملتش فقط به فکر منافع شخصی است و فقط %۵ حاضرند برای آزادی کشور و هم میهنان قدمی بردارند و خود را برای هر گونه هزینه دادن آماده کرده اند، آیا همان %۵ چه قدمی برداشته و تا چه حد اتحاد داشته اند ؟ حتی برای یک حرکت حقوق بشری؟

اینجاست که مجبورم با صدای بلند  بگویم  شرم بر ما ...

vrijdag 8 juni 2012

دروغ بزرگ رضا پهلوی در مورد رفتنش به کشور هلند

 
                                                                عکس از : سایت جام نیوز 
در دنیای مجازی بحث رفتن یا نرفتن رضا پهلوی به دادگاه کیفری ICC لاهه در هلند طوری بالا گرفته که ده ها مطلب در این مورد نوشته شده است.
طبق آخرین تحقیقاتم به عنوان یک شهروند فعال در کشور هلند میخواستم حقیقتی را برملا سازم!
راستش  رضا پهلوی اصلا به هلند نیامده بود و تمام این حرف و حدیث ها از دروغهای بزرگ خودش و هوادارانش برای مطرح شدن ایشان بوده ...
تمام فیلم ها در واشنگتن گرفته شده و حتی عکس رضا پهلوی با رئیس دادگاه کیفری لاهه هم با فتو شاپ درست شده است.
آن شخص جاعل هم شناسایی شده که در صورت لزوم نامش را فاش خواهم ساخت.
 از آنجا توسط عواملش به روزنامه ای نسبتا معروف هلند با پرداختن مبلغ هنگفتی خواسته شده عکس ایشان را بزرگ و مطالبی را  به چاپ برسانند.
 مصاحبه گر رادیو زمانه هم با بلیتی که از قبل برایش تهیه شده بود به امریکا سفر کرده و در آنجا آن گفتگو را انجام داده بود.
حتی در پارلمان هلند پشت درهای بسته هم حضور نداشته و برنامه کافه پلتیک هم در خود امریکا اجرا شده بود.
براستی  نمی دانم شاهزاده دیکتاتور و هواداران فحاش ایشان از اینکه  خبرهای دروغ را دم به دقیقه به این صورت در دنیای مجازی پخش میکنند، چه سودی حاصل شان می شود؟
  به آلمان رفتن ایشان در هفته های پیشین هم شک بر انگیز است و احتمالا توانستند رسانه های آنجا را با ثروت نجومی  خود بخرند.
البته طبق مدارک موجود احتمالا سازمان سیا و موساد پشت این قضیه هستند.  
جدان در دنیای امروزی  پول چه کارها که نمی کند؟  
ما ملت صادق و و طرفدار آزادی از دبیرخانه ایشان  ومخصوصا هواداران ۶ آتیشه شان خواستار پاسخ هستیم.
در آخر امید دارم که چنین افراد دروغ گویی وقت ما "افراد سیاسی فعال" را بیهوده نگیرند و بگذارند خودمان برای آزادی و دموکراسی میهن مان تلاش کنیم. 

donderdag 7 juni 2012

فرق دادگاه لاهه با دادگاه لاهه!



به تازگی لینکی‌ در بالاترین مشاهده شد که شخصی مدعی این بود که رضا پهلوی به دادگاه لاهه نرفته است و برای ادعایش هم عکسی‌ از مرحوم مصدق در دادگاه لاهه آورده بود. متاسفانه خیلی‌ از ایرانیها ، حتی ایرانیان ساکن در هلند، هم این اشتباه و عوضی‌ گرفتن این ۲ دادگاه را مکرر انجام می دهند اما قضیه از چه قرار است؟
در شهر لاهه ۲ دادگاه بین‌المللی وجود دارد که هر ۲ در صحبتهای عامیانه دادگاه لاهه خوانده می شوند. اولی‌ "دادگاه جهانی‌" یا "دیوان بین‌المللی دادگستری" است  که در مرحلهٔ دوم کارش از سال ۱۹۴۶ فعال می باشد. این دادگاهیست که مشکلات و اختلافات بین کشورها را داوری می‌کند.

 خاطره ما ایرانیان همان ماجرای ملی‌ شدن نفت است که مصدق در آن حضور داشت که به دعوای ایران و انگلیسیها بر می‌گشت.
*****

اما دادگاه دیگری نیز در این شهر وجود دارد که از سال ۲۰۰۲ فعال است.
نام این دادگاه "دیوان بین‌المللی کیفری" است. این دادگاه به مواردی همچون نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی می پردازد. این همان دادگاهیست که میلوسویچ را به حبس دائم محکوم کرد پس از جنایتش علیه بوسنیها. در این دادگاه می‌توان به عنوان مثال  علیه رهبرانی مثل اسد و خامنه‌ای اقامهٔ دعوا کرد و آنها را به جنایت عله بشریت متهم کرد. شاهزاده رضا پهلوی نیز در این دادگاه حضور پیدا کرد و با دادستان ارشد این دادگاه لوئیس مورنو اکامپو دیدار و برای توضیحات شکایتش با وی گفتگو کرد.
فیلم از شبکه ایرانیان هلند

woensdag 6 juni 2012

zondag 3 juni 2012

حق کشی و باند بازی در بالاترین در حد تیم ملی!


متاسفانه در  سایت بالاترین در بعضی از موارد اتفاقاتی رخ میدهد که اصلا منطقی نبوده  و سانسور را حتی بیشتر از داخل کشور احساس می کنیم .
دیشب ویدئو یوتوبی از سخنان شاهزاده رضا پهلوی در نشست با ایرانیان ساکن هلند در سایت بالاترین گذاشتم و جالب اینجاست همین ویدئو یوتوب را دوست عزیزم بعد از چندین ساعت زحمت ادیت کردن تازه در یوتوب گذاشته بود که حتی یک کلیک هم نخورده بود.
از طرفی همان زمان  در حال گذاشتن ویدئو یوتوب در سایت بالاترین بودم که شخص دیگری هم گویا فقط با فاصله "چند دقیقه" زودتر گذاشته بود. ( یعنی هر ۲ هم زمان به فکر گذاشتن بودیم نه اینکه با فاصله چند ساعتی ...)
لینک خیلی زود رای آورد که با آمدن چند افراد کاملا شناخته شده (...) فقط با ۳ منفی لینک فیلتر شد! و بعد از چند ساعت حساب ... برای ۱۴ روز بسته شد!
در روز صد ها بار لینک تکراری در همین سایت میآید که همه میدانند و اگر قرار باشد همه حساب ها بسته شود که باید روزی ۵۰ تا شناسه را ببندند.
غیر از این بوده که چون موضوع گفتگوی  " رضا پهلوی " در پیش بوده باید توسط سایبری... فیلتر می شده؟
بعد تازه این اقدام جرمش ۱۴ روز بسته شدن حساب  بوده؟!
می دانم اکثر موارد بصورت خود کار صورت می گیرد ولی بهتر نیست بگوییم با این شیوه فقط چندین نفر از افراد سایبری میتوانند براحتی  سایت را در اختیار بگیرند و هر شناسه ای را بصورت معلق در بیاورند.
یادمه زمان رئیس جمهوری خاتمی زمانی که در شمال بود وقتی خبرقتل های زنجیره ای را دادند با عصبانیت گفت بیایید ما را هم بکشید.
حال با صدای بلند به بالایاران محترم  میگویم با حذف کردن ما هر چند اگر افکار پوسیده ای داشته باشیم چه هدفی را دنبال می کنید ؟  تمرین دموکراسی ؟ یا تمرین ...؟
**********************************************
در ضمن بد نیست نگاهی به عکس ها و مدارکی که در داخل وبلاگ گذاشتم بیاندازید تا بهتر متوجه شوید چه  افرادی در سانسور کردن ها نقش دارند. 

vrijdag 1 juni 2012

سر پوش خبری ورود ''رضا پهلوی'' به هلند توسط رادیو زمانه!

تنها رسانه مهم ایرانی در هلند  "رادیو زمانه" حتی حاضر نشد کوچکترین خبری از ورود رضا پهلوی به هلند برای شکایت از سید علی خامنه ای علیه بشریت در دادگاهه لاهه را درج کند!
با اینکه ۲ روز قبل در تاریخ  30  - 05  - 2012  در پولیتیک کافه شهر لاهه ۲ نفر از خبر نگاران رادیو زمانه مشغول عکاسی و تهیه خبر بوده ولی تابحال حتی کوچکترین اشاره ای به این نشست خبری و گفتگوی خبرنگاران خارجی با رضا پهلوی نکردند.
رادیو اسراییل و رادیو فردا از کشور های دیگر و همینطور اکثر رسانه های هلندی زبان و حتی یکی از معروفترین روزنامه هلند " فولکس کرانت " حاضر به مصاحبه و عکس رضا پهلوی پسر پادشاه پیشین ایران را بزرگ روی صفحه خود به چاپ رساندند.
براستی چنین رسانه های ( رادیو زمانه ها ...) سانسور چی از کجا خط گرفته و گزارش ها را برای چه کسانی تهیه می کنند؟
رادیو زمانه ماه هاست که سردبیر ندارد. ظاهرا اینقدر وضع خراب بوده که سردبیر فرار کرده و یک مدیر اروپایی به نام آرین د ولف که \ حتی فارسی نمی داند در تلاش است همه امور را در دست گیرد و فضایی مسموم و خفقان آور بر این رسانه سابقاً پویا حاکم کرده. نمی دانم وزارت خارجه هلند تا چه حد از این شرایط در زمانه آگاه است؟
آیا در نهایت احترام اجازه چنین سوالی را داریم که بپرسیم اگر قصد درج دادن خبر را نداشتید، چرا در نشست ها حضور یافتید؟

کسانی که شاهزاده را دیدند! رضا پهلوی را چه کسانی دیدند؟ - در حاشیه




عکس از : شبکه ایرانیان هلند

                                  
لاهه سی و یک  می سال ۲۰۱۲- به کسی نباید گفته شود. شرکت کنندگان از قبل تعیین شده اند. تعیین شده اند کسانی که در خور مجلس باشند. باید آبرو مندانه و سنگین برگزار شود. سالنی در قلب لاهه. از پله ها بالا میری. از پنجره به بیرون سالن نگاه میکنی. تراموایی رد میشود. ماشینهایی رد میشوند. در جلو سالن ماشین بی ام او اسپورت که  سرنشین تیره پوستی دارد انگار در این شهر شلوغ برنده یک بخت آزمایی شده که جای پارکی پیدا کرده است٬ ولی او برنده نبود آنجا از قبل  به اصطلاح رزرو شده است. کنش پلیس او را به حرکت وادار میکند. ساعت چهار و نیم است و نیم ساعت به شروع برنامه وقت است. می آیند و می آیند تا تعداد ها زیاد شود. همان ها که قرار است در حد باشند.
 اه! تو هم هستی؟
آره من هم هستم تو هم پس دعوتی؟
فلانی هم میاد؟
 نه به اون گفته نشده تا بیاد.
 این اینجا چی کار میکنه؟
 من چه می دانم حتما دعوت شده که هست.
 راستی آن یکی  قرار بود بیاد که؟
چرا  میخواست بیاد ولی برنامه قرار بود  جمعه برگزار شود ولی سه روز پیش گفتند که یک روز عقب کشیده شده و پنجشنبه است.
آهان!
ساعت چهار و نیم است و مهمان ها اجازه حضور در تالار را پیدا می کنند. برنامه گزاران در تکاپو آماده سازی هستند. آماده سازی ها ضرب الاجل صورت می گیرد. یک ربع به پنج است. بلند گوها و وسایل پخش صدا جای گذاری شد.
ده دقیقه به پنج است و متصدیان برنامه وظایف خود را تا حدودی تفهیم شده اند.
هفت دقیقه به پنج است و سخنران در سالن انتظار متن خود را از کیفش در می آورد تا آن را آماده کند.
و ساعت پنج شد!
 
شاهزاده...نه رضا پهلوی منظورم است ... نه آقای پهلوی ....اصلا بگذریم قرار نیست  در این زمینه بحث داشته باشیم. کسی وارد سالن میشود که با مقامات هلند و دادگاه هلند رودرو شده تا از جایی که ایران است صحبت کند و به دفاع بپردازد. دو همراه با خود دارد که در صندلی ردیف اول می نشینند.
ای ایران ای مرز پر گهر/ ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان/پاینده مانی تو جاودان 
.......

سرودی که آغاز گر برنامه دو ساعته است. سخنران دوم با عنوان و لقب "دکتر" به جایگاه دعوت میشود. سخنران توضیحاتی از این که چرا دکتر است و یا دکتر شد می دهد. خاطراتی هم از خود  تعریف می کند تا به اصل موضوع برود.
اصل موضوع در بر گیرنده مواردیست که  همگان بر آن واقفیم و اخبار ایران را به خوبی آگاهیم یا حد اقل کسانی که در این نوع  برنامه ها شرکت می کنند٬ باید از رخدادهای ایران با خبر باشند.
زمان ترمز بریده و دقایق نقش ثانیه رو بازی می کنند. یک مامور امنیتی در سالن که یک هلندی است  به یک باره نقش نماینده دولت هلند و نماینده پلیس هلند را دارد و سخنران از او قدردانی میکند به زبان هلندی. البته که در عرف برگزاری مراسم رسمی٬ این قبیل گفتگو ها و آداب سپاسگذاری در اواخر برنامه است ولی در اینجا در اول صورت می گیرد.
سخنران از شخصی که به تازگی در هلند پناهنده شده  است درخواست می کند تا او هم مواردی را در این برنامه دو ساعته اعلام کند. این شخص جوان از شرایط بد پناهنجویان ایرانی به ویژه در ترکیه می گوید. همانطور که همه می دانیم شرایط پناهجویان ایرانی در کشورهایی بسیار اسفناک است . شاید حتما لازم است که در این برنامه هم اضافه شود.
زمان این نشست با سرعت به پایان نزدیک است. نیمی از زمان دو ساعته می گذرد و آقای رضا پهلوی ( و یا شاهزاده) به جایگاه رفته و منتظر سئوالات حضار است.
یاد سخنرانی استاد ایرانی دانشگاه کالیفرنیا افتادم! حدود سه سال پیش بود فکر کنم ولی دقیقا یادم نمیاد کی و یا دقیقا در کجا انجام شد. اشاره داشت به اینکه ما ایرانیها فرهنگ پرسیدن سئوال و جای و زمان ارائه آن را نداریم و این یکی از معضلات ما است.
باز خوب بود آن سه نفر جوان در این نشست به این مهمی شرکت داشتند. آن جوانی که از ته سالن با اندام ریز نقشش سئوال ونکات  ارزنده ای بیان کرد. و یا آن جوان دیگر سپید مو که دستی در قلم هم
دارد. و آخری هم سئوالی از تجزیه سرزمین مصدوم کرد. پیش خودم آرزو می کردم کاش اینها یک چند تا همزاد هم داشتند در این نشست.
حواشی برنامه
 یک نگاهی به این چند خط بالا بندازم. یعنی اینهایی که نوشتم اصل بود که حالا به حاشیه ها بخواهم اشاره کنم؟!  پس حاشیه رو حاشیه اضافه می کنم. از فیلم برداری که عصبانی شد و قصد ترک مجلس را داشت به این علت که فیلمبرداران ناخواسته مخل کارش شده بودند.عکاسی و فیلم برداری ممنوع بود ولی تنها در حد حرف.  ما ایرانیها آدمهای راضی ای نیستیم  البته عده ای هم خلاف این نظر را دارند. ولی زمزمه های ناراضی وار رگبار است. 
مهمانها شاهزاده شان را دیدند. مهمانها رضا پهلوی را هم دیدند. ای کاش فرصتی که پیش آمده بود  در اختیار آنهایی که به واقع  رضا پهلوی و یا شاهزاده را می خواستند ببینند٬فراهم میشد.  جای خیلی ها رو خالی دیدم. جای کسانی  از جنس  آن سه نفر که در چند سطر بالا اشاره کردم.