در اواخر سال ۲۰۱۱نتیجهٔ تحقیقات یک گروه محققان بین المللی در ارتباط با سیر تکاملی ژنتیکی منتشر شد که: تجارب یک نسل به نسل بلافصلش از طریق ژنها منتقل
میشود، یعنی اثرات به جا مانده در روح و روان والدین در مناطق جنگی یا شوکهای عمیق روانی دیگر مثل : مثلا از دست دادن عزیزی که والدین
بستگی شدید به او داشتهاند یا سایر اثرات ناگوار دیگر یا همینطور اثرات مثبت در پدران و مادران مستقیماً و بدون واسطه و تاخیر از طریق
ژنها به کودکان منتقل می شود.
میشود، یعنی اثرات به جا مانده در روح و روان والدین در مناطق جنگی یا شوکهای عمیق روانی دیگر مثل : مثلا از دست دادن عزیزی که والدین
بستگی شدید به او داشتهاند یا سایر اثرات ناگوار دیگر یا همینطور اثرات مثبت در پدران و مادران مستقیماً و بدون واسطه و تاخیر از طریق
ژنها به کودکان منتقل می شود.
با این مقدمه باید عرض کنم که هر کدام از ما در خا نوادهای بزرگ شدهایم و علاوه بر تاثیرات تربیتی، تحت تاثیر ژنتیکی هم بودهایم. یک مثال ساده: اگر پدری
قهرمان کشتی بوده تمام پسرانش در قهرمان شدن تلاش خود را می کنند.
ممکن است در این میان یکی استعداد لازم را داشته و به مقامی هم در همان رشته
ممکن است در این میان یکی استعداد لازم را داشته و به مقامی هم در همان رشته
یا رشتههای دیگر ورزشی دست پیدا کند. به این ترتیب روشنفکران ما هم در خانوادهای بزرگ شدهاند و این قاعده در مورد آنان هم صدق میکند، البته در همهٔ قواعد طبیعت استثنا هست. ما آدمها هم جزئی از طبیعت هستیم (شاید آقای نوری علا یکی از این استثناها باشد یا نه یکی از صادق ترینها در میان روشنفکران ما، اشاره
من به مقاله سلطنت نرفته و جمهوری نیامده است ).
با کودتا ی خمینی به کمک غربیها، به قصد از هم پاشیدن شوروی سابق به کمک تعصبات دینی، علیه محمد رضا شاه پهلوی، نقاب از چهره پاسداران دین که همیشه مدعیان اخلاق بوده اند برداشته شد. خمینی که در روزهای قبل از پیروزی میگفت کمونیستها هم آزادند، بازرگان را برنتافت چه رسد به مجاهدین و
کمونیستها و پان ایرانیستها، جمهوریخواهان و... و این شوک بزرگ وتلخ، اثرات مخرب خود را بر روی روشنفکر ما چه از جنبه تربیتی و چه ژنتیکی، بر جا
گذاشت. او دیگر به هیچکس و هیچ چیز اعتماد نمیکند جز خودش، برای همین است که هر بچه روشفکر امروز ما میخواهد خود رهبری را به دست بگیرد! روشنفکر
ما برای کشور کوچکی مثل بلژیک که چند زبانه است، سمبل پادشاهی برای یکپارچگیش را میپذیرد، یا برای هلند یا اسپانیا و یا آلمان(رئیس
جمهور بی مسؤلیت) یا برای سوئد... در حالی که این کشورها چه از نظر ژنتیکی و چه از نظر تربیتی سالها از ما و روشنفکران مان جلوترند.
اما برای ایران که با این همه پیچیدگیهای قومی، زبانی، فرهنگی، ملیتی، مذهبی، اقلیمی و دیگر تفاوتها، سمبلی که خود ادّعای دیگری جز سمبل بودن ندارد، گرد هم نمی آیند؟
با کودتا ی خمینی به کمک غربیها، به قصد از هم پاشیدن شوروی سابق به کمک تعصبات دینی، علیه محمد رضا شاه پهلوی، نقاب از چهره پاسداران دین که همیشه مدعیان اخلاق بوده اند برداشته شد. خمینی که در روزهای قبل از پیروزی میگفت کمونیستها هم آزادند، بازرگان را برنتافت چه رسد به مجاهدین و
کمونیستها و پان ایرانیستها، جمهوریخواهان و... و این شوک بزرگ وتلخ، اثرات مخرب خود را بر روی روشنفکر ما چه از جنبه تربیتی و چه ژنتیکی، بر جا
گذاشت. او دیگر به هیچکس و هیچ چیز اعتماد نمیکند جز خودش، برای همین است که هر بچه روشفکر امروز ما میخواهد خود رهبری را به دست بگیرد! روشنفکر
ما برای کشور کوچکی مثل بلژیک که چند زبانه است، سمبل پادشاهی برای یکپارچگیش را میپذیرد، یا برای هلند یا اسپانیا و یا آلمان(رئیس
جمهور بی مسؤلیت) یا برای سوئد... در حالی که این کشورها چه از نظر ژنتیکی و چه از نظر تربیتی سالها از ما و روشنفکران مان جلوترند.
اما برای ایران که با این همه پیچیدگیهای قومی، زبانی، فرهنگی، ملیتی، مذهبی، اقلیمی و دیگر تفاوتها، سمبلی که خود ادّعای دیگری جز سمبل بودن ندارد، گرد هم نمی آیند؟
سمبلی که در داخل و خارج کشور بیشترین حامیان را دارد ( البته اگر روشنفکران ما آنان را به حساب بیاورند؟ ) چرا نمیشود همینجا در خارج از ایران و به دور از همهٔ
آن شائبههای ترس از غلتیدن رضا پهلوی در دامان دیکتاتوری ، سمبلیک بودن ایشان را تمرین کرد؟ چرا نمیشود همینجا در خارج از قدرت واقعی به صورت
آزمایشی تاج بر سر ایشان نهاد و آن وقت از ایشان خواست که در همهٔ جلسات شورا به صورت سمبلیک شرکت کنند و بعد از افتتاح تا پایان هر جلسه هیچ
نگویند و بعد ختم جلسه را اعلام کنند؟
چه جایگاهی بهتر از همینجا میشود صحت ادّعای رضا پهلوی را به محک گذاشت؟ و خلاصه این که در ایران آزاد فردا نوع حکومت در یک انتخابات آزاد تحت نظارت ناظران بین المللی به رفراندوم گذاشته شود.
آن شائبههای ترس از غلتیدن رضا پهلوی در دامان دیکتاتوری ، سمبلیک بودن ایشان را تمرین کرد؟ چرا نمیشود همینجا در خارج از قدرت واقعی به صورت
آزمایشی تاج بر سر ایشان نهاد و آن وقت از ایشان خواست که در همهٔ جلسات شورا به صورت سمبلیک شرکت کنند و بعد از افتتاح تا پایان هر جلسه هیچ
نگویند و بعد ختم جلسه را اعلام کنند؟
چه جایگاهی بهتر از همینجا میشود صحت ادّعای رضا پهلوی را به محک گذاشت؟ و خلاصه این که در ایران آزاد فردا نوع حکومت در یک انتخابات آزاد تحت نظارت ناظران بین المللی به رفراندوم گذاشته شود.
م / ک از ایران
Dear Alfredt
BeantwoordenVerwijderenThe Iranian authors (particularly the first author) of the following paper have used "Gulf" instead of "Persian Gulf" in the manuscript to publish a paper in an Arabian journal! Interestingly the paper is submitted from Tehran University and Ministry of Health and Medical Education!
http://applications.emro.who.int/emhj/V17/05/17_5_2011_0439_0445.pdf
Can I count on you to help spread this out. If you have a time to write even a paragraph, I will share it in balatarin, and we can publish enough links to be able to make a hot-topic for it.
Please stay in touch with me trough my email
hotmail4business@gmail.com