vrijdag 27 juli 2012

ماجرای حمله دانشجویان به سفارت ایران در هلند، سال ۱۹۷۴/ کنفدراسیون، شور و شعار تا شعور

                                دانشجویانی که خواستار آزادی کابیز روستا و دیگر دوستانشان شده بودند.

 (Bron: Nationaal Archief)

کنفدراسیون، شور و شعار تا شعور و پروژهٔ فراخوان ملی

    ‌در سال ۱۹۷۴ چند تن‌ از دانشجویان ایرانی‌ به سفارت ایران در هلند حمله و آنجا را اشغال کردند. آنها پس از تماس با مطبوعات و کندن عکسهای مستقر به نصب عکسهای خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان اقدام کردند. سپس از صحنه سفارت خارج و توسط پلیس دستگیر و دادگاهی شدند. آنها از وکیل خود خواستند تا حد مقدور در صحن دادگاه زمان داشته باشند که به افشای رژیم وقت ایران بپردازند. در یک دفاعیه به قول مرحوم کامبیز روستا ۱۶ دقیقه به افشای حکومت وقت پرداخته و از نبود حقوق بشر و اعدام دانشیان و گلسرخی سخن گفتند. به حکم دادگاه همگی‌ آزاد شدند! انگار نه انگار که به صحن یک سفارتی که بر مبنای حقوق دیپلماتیک، خاک ان کشور محسوب می شود تعرض و باعث وحشت کارکنان و مراجعین شده و عکسها را نیز شکسته‌اند. ایران به اعتراض روابط دیپلماتیک خود را با هلند قطع می‌کند. دولت هلند پوزش رسمی‌ می خواهد. ایران قبول نمی کند. هلند وزیر خارجه‌اش را به ایران می فرستد و شاه او را در کاخ رامسر می‌پذیرد و ایران آشتی‌ می‌کند.
                                               *****

                                 کنفدراسیون
دانشجویان که اکثرا از خانواده‌های متوسط و متمول ایران بودند و از بورسیه دولت ایران ( بنیاد پهلوی ) برای تحصیل استفاده می کردند در خارج کشور سازمانی را تشکیل دادند که اهم مسئولیت خودش را ارتقا حقوق بشر قرار داده بود.
به زودی [مثل اکثر دانشجویان آرمانگرای آن زمان دنیا] به گرایش مارکسیستی - لنینستی نزدیک شدند و هم و غم خودشآن را به جای ارتقا حقوق بشر به مبارزه علیه حکومت برای سرنگونی مبدّل کردند. از کمبود حقوق بشر[و البته آزادی سیاسی] در ایران می نالیدند ولی‌ از "نبود هیچ نوع  از حقوق شهروندی" در کشورهای مثل چین و شوروی، آلبانی، کوبا و امثالهم اعتراضی نداشتند! و رویایشان تشکیل کشوری همانند چین و کوبا می‌بود.[فقط در چین در دههٔ ۵۰ و ۶۰ میلیونها نفر جان باختند  و یا در اثر انقلاب فرهنگی‌ مائو از حقوق شهروندی محروم شدند. از اینرو می شد که محمد رضا شاه را نوکر و وابستهٔ غرب نامید ولی‌ کمک مالی گرفتن برای فعالیت از کشورهایی بدون کمترین حد رعایت حقوق بشر مثل چین و آلبانی، یمن و لیبی‌ [سرهنگ قذافی] و مصر [ناصر، پان عربیست و خالق کلمهٔ خلیج عربی‌] هیچ ایرادی نداشت. تقریبا همگی‌ هم با خمینی همراه شدند و نسبت به کشتارهای ضد حقوق بشری اول انقلاب کاملا همراه بودند یا در بهترین وجه سکوت کردند. همان کسانی‌ که دادگاه گلسرخی را که از تلویزیون نیز پخش شده بود، همراه با وکیل و حضور  مطبوعات، فرمایشی می خواندند و ناعادلانه!
                                             *****
               کامبیز روستا و پروژهٔ فراخوان ملی‌
 یکی‌ از تلاشگرانی که به حق نه با حرف، بلکه با عمل از گذشتهٔ خود فاصله گرفت و به عنوان یک فعال چپ در صحنه‌ی سیاسی ایران حضور تمام معتقدین به سکولاریسم و دمکراسی را جدی گرفت و در هماهنگی‌ اپوزیسییون کوشید، مرحوم روستا بود. او از اینکه با تلاشگران طرفدار حکومت پادشاهی مشروطه همکاری کند نترسید و به این خاطر مورد ملامت چپگرانی قرار گرفت که هنوز در دوران "شور و شعار" بودند.

به امید اینکه مخالفان ایران با "شعور" و روامداری بیشتر به یک پروژه‌ای نزدیک بشوند که آرزوهای این ملّت ناامید در آن محقق بشود.    
*****
در اینجا به صحبت های آقای داریوش مجلسی و یکی از دانشجویان چپ قدیم که در تظاهرات ها علیه حکومت پهلوی شرکت داشتند گوش دهید.

1 opmerking:

  1. گرامی٬ آخه چپهای ایرانی با چپهای فرنگی فرق دارند. اگر وقت داشتید لطفآ این لینک را مرور فرمایید:
    http://behkambakhtiari.blogspot.nl/2012/07/blog-post.html

    BeantwoordenVerwijderen