vrijdag 22 februari 2013

خطاب به مبارزین سیاسی : ای کاش شرایط را درک می کردیم !




بنا بر تجربه، مخالفینی که در این سالها بعد از انقلاب پنجاه و هفت علیه ظلم و استبداد با رژیم جمهوری اسلامی به مبارزه پرداختند، آنچنان نمره  مثبتی در کارنامه عملی شان دیده نشده و اوضاع و شرایط کشور هر روز وخیم تر از دیروز بوده بطوریکه رژیم،   کشور و ملت را به سوی نابودی سوق داد. مردم روز به روز فقیرتر و در جامعه بی اخلاقی و انواع فساد رایج تر شده است. در حقیقت مبارزین در این سالها بر روی آهنی سرد چکش زده اند!
عده ای هم در مقطع زمان خاصی فعالیت هایی داشته و بعد بر اثر سر خوردگی خسته و دست از مبارزه کشیدند. مبارزینی که اکثرا خود را روشنفکر، عالم و همینطور دلسوز مردم می دانستند.
شخصا بر این باور بوده ام که در جامعه ما در این سالها پنج درصد فعالیت سیاسی داشته و از این پنج درصد حدود یک یا دو درصد برای رسیدن به اهداف خود حاضر به هزینه دادن ( زندان ، شکنجه واعدام ) شدند. همین تعداد اندک فعال سیاسی دارای نگرش های متفاوت بوده و شوربختانه در بیشتر موارد برای پیشبرد کار( رسیدن به آزادی و دموکراسی ) هیچ گونه تفاهمی هم نداشته و هر شخص یا گروه، ساز خود را زده و رژیم هم از موقعیت نهایت استفاده را  نموده  و به اختلافات گروه ها توسط افراد سایبری خود، به حد زیادی دامن زده است.
از طرفی تجربه ثابت کرده که دولتهای خارجی هم هرگز به فکر مردم کشورمان نبوده و منافع شخصی را تحت شعاع هر چیزی قرار داده اند. دولت هایی که به موقع اش برای نابودی ما، قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت میلیون میلیون دلار به اپوزیسیون کمک کرده و چنین سرنوشت شومی را برایمان رقم زدند.
حال با تمام این دانسته ها ... چرا افراد پر مدعای سیاسی نتوانستند چاره ای بیاندیشند و باز به راه گذشته خود ادامه می دهند ؟ چرا هنوز که هنوزه جو بی اعتمادی نسبت به هم و هراس از یکدیگر وجود دارد ؟ چرا به چنین درکی نرسیده ایم که همین اندک تعداد فعال با هم باشیم .
چرا هنوز در گذشته ها سیر کرده و بیشتر به باز خوانی تاریخ علاقمندیم و هزاران هزار مطلب برای کودتاه یا رستاخیز ٣٢ مرداد... گشتن مقصر انقلاب سال پنجاه و هفت و غیره هستیم ؟ براستی بعد از این همه بحث و جدل بکجا رسیده و آیا موفق در قانع کردن یکدیگر بوده ایم ؟ یا اینکه تنها آب را گل آلود کرده تا دشمنان (افراد رژیم) بتوانند براحتی ماهی صید کنند؟ چرا همه فریاد شعار آزادی و دموکراسی سر می دهیم بطوریکه فریادمان گوش فلک را کر کرده است ولی برای کوبیدن هم، هر روز با آب و تاب با مدارکی تازه تمام تلاشمان را برای تخریب دیگری بکار می گیریم ؟ تازه سر مست ازاینکه توانستیم با مطالبمان حریف را تحقیر و ذلیل کنیم. در دو پهلو حرف زدن و یک به نعل و دو به میخ زدن هم استادیم !
اگر هم شخصی بخواهد گامی مثبت در راه اتحاد داشتن گروه ها بر دارد، دیگر آن زمان رژیم را فراموش کرده و با تمام قوا به مبارزه و تخریبش می پردازیم. سالهاست که سر تقسیم ارث، از پدری که هنوز نمرده می جنگیم. در واقع به فکر مردمی که لحظه به لحظه زجر کشیدند، نبوده ایم و بخاطر رسیدن به اهداف خود... تن به هر کاری داده ایم .
 
ای کاش می توانستیم چند لحظه خود را جای افرادی که قرار است فردا و فرداها اعدام شوند، بگذاریم. به فکر خواهرانی که جز ناموسمان محسوب می شوند و بخاطر فقر در کشورهای عربی به کارهای غیر اخلاقی روی آورده اند می بودیم، به فکر پدری که هر روز بدلیل تنگدستی از روی زن و بچه اش خجل زده است، به فکر افرادی که حتی هزینه دوا و درمان خود را ندارند و به فکر زندانیان سیاسی که بخاطر من و شما در همین لحظه بدترین شرایط را متحمل می شوند و ... باشیم .
 
           
 
 
 
 
 
 

Geen opmerkingen:

Een reactie posten