zaterdag 2 februari 2013

جناب واحدی ! خوب شد که انقلاب کردید ؟!





آقای مجتبی واحدی نقدی بر مطلب آقای نوریزاد در مورد اینکه (ای کاش انقلاب نمی کردیم) نوشتند. بر عکس آقای نوریزاد، ایشان بر این باور بودند که اتفاقا «‌خوب شد انقلاب کردیم » !
 
دلایل و استدلال ایشان این بوده که « اگر انقلاب نمی شد آیا این نقش مزورانه و گاه خائنانه اغلب کسانی که خود را روحانی می نامند برای مردم افشا می گردید؟» اگر انقلاب نمی شد پاک دلانی همچون دکتر شریعتی گمان می کردند که امضای روحانیون در پای هیچ قرار داد استعماری وجود ندارد . باید انقلاب می شد تا مردم بدانند قدرت ، شیرین است و مفسده انگیز و اتفاقاً کسانی که خود را تارک دنیا و زاهد می نامند اگر به قدرت برسند خائنانه ترین قرارداد ها را بر ضد ملت خویش امضا می کنند همانطور که امروز منافع ملت ایران، بر اساس قرار دادهایی بدتر از ترکمانچای به پای روسیه و چین ریخته می شود تا از خامنه ای و عروسک او در سوریه ، حمایت کنند. اگر نخواهم بی انصافی کنم باید یک دستاورد دیگر انقلاب را نیز یاد آوری نمایم . آیا رفتار آن کس را به یاد نمی آوریم که با غرور می گفت «هر کس حزب واحد مرا قبول ندارد خائن است و از ایران برود» . آیا اندیشیده ایم که اگر صدای انقلاب ملت بر نمی خاست بر سر ایران و ایرانی چه می آمد؟
                                         ***
 
جناب واحدی با هر مطلب تان در تلاش هستید یک به نعل زده و یک به میخ ! هنوز در حال توجیه کردن هستید که عملکردتان در مورد انقلاب اشتباه نبوده ؟!
آیا کشوری که همان "( آن شخص مغرور )" با تلاش خود به جایی رساند تا در منطقه حرف اول یا دوم را بزند و بعد از ژاپن دومین کشور قدرتمند آسیا شود، احتیاج به انقلاب داشت ؟
 اگر به روحانی ارجعیت داده شده بود پس چرا آنها بزرگترین دشمن همان نظام بودند ؟ براستی کدامین منتقد یا همان افرادی که از روی آگاهی انقلاب کردند، هدفشان دموکراسی و رسیدن به آزادی بود ؟ همان افرادی که بعد از انقلاب در کشتن افسران ارتش با جمهوری اسلامی همراه شدند یا در بهترین وجه سکوت کردند ؟
کشوری که از لحاظ اجتماعی صد درصد آزادی داشته، بطوریکه حتی افراد همجنس گرا  در پارکی مخصوص جایگاه خود را داشتند، کشوری که به زنان نسبت به دیگر کشور های مسلمان اهمیت می داده چنانچه زنان در دوران پهلوی از جایگاه خاصی برخوردار شوند و تمام اینها با اخلاق و منش روحانیت مغایرت داشته... باز باید انقلاب می شد ؟
 باید حتما کار را به جایی می کشاندیم که در ثروتمند ترین کشور منطقه سی میلیون فقیر ، هفت میلیون بیکار، چهار میلیون معتاد، سه میلیون زن تن فروش، چهارده ميليون بيمار روانى ، ششصد هزار كودك كارگر، يك و نيم ميليون محروم از تحصيل، هشت ميليون بيسواد، صد و هشتاد هزار نابغه فرارى با سه تريليون وچهار صد ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها...، چهل هزار بيمار ايدزی، سن بزهکاری زير 10 سال، کف سنی فحشا 14 سال، کف سنی اعتياد 13 سال، کثیف‌ترین پایتخت جهان از نظر آلودگی هوا، در رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠١٣ درآخر رده بندی قراربگیریم و سه میلیون روحانی داشته باشیم که کشور را بطور کامل شخم بزنند ؟!
باز هم با وقاحت تمام بنویسیم خوب شد که انقلاب کردیم ! چرا ؟ چون عقده های دلمان را سر آن "کس مغرور میهن دوست" خالی و نابودشان کردیم ؟
آن دیکتاتوری که در آخر برای حفظ تاج و تخت خود حاضر به ریختن خون و خونریزی نشد و کشور را ترک و به آقای بختیارسپرد تا " دموکراسی خواهان گرد هم بیایند و برای پیشرفت کشور تلاش کنند".
 براستی در آن برهه از زمان به دنبال مطلق بودید ؟
جناب واحدی می توانید درک آن را داشته باشید و منصفانه قضاوت کنید که اگر انقلاب نشده بود حال چه جایگاهی در جهان داشتیم ؟
 
غیر از این بود که به مراتب از کره جنوبی حال حاضر، پیشرفته تر و مدرنتر می بودیم ؟ غیر از این بود که از لحاظ جذب توریست به مراتب از کشور ترکیه جلوتر می بودیم ؟ کشوری که با داشتن محدودیت های سیاسی که آن هم فضا روز به روز باز تر می شده، آیا پول نفت سر سفره ها تقسیم نمی شد؟
جناب واحدی شما حتی یک بار تحقیق کردید که کشور را رضا شاه و پسرش محمد رضا شاه پهلوی ( آن شخص  مغرور ) از قاجارها چه تحویل گرفتند و در زمان انقلاب سال پنجاه و هفت به شما و امثال شما چه تحویل دادند ؟
کشوری که در آمد سرانه هر ایرانی پنج برابر کشور های همسایه ما بوده براستی احتیاج به انقلاب داشت ؟ از کشوری که تمام دنیا ( غرب و شرق ) همانند گرگ بهش چشم داشتند تا بدرندش و به خاک سیاه بنشانند و عده ای خائن وطن فروش هم همگام گرگان شده بودند، انتظار دموکراسی آن هم به شیوه غربی می داشتید ؟
جناب واحدی در سیاست صداقت و وجدان داشتن چیزی بدی نیست! از تاریخ چند صد سال پیش هم صحبت نمیکنیم . تمام بحث ما از زمانی است که اکثرا دیده اند و شرایط را لمس کرده اند.
در آخر اینکه به صراحت نوشتید خوشحالید که ملت آخوند و جامعه روحانیت را شناخت ولی گویا یادتان رفت که بنویسید ملت، اسلام پوچ و توخالی را هم شناخت ؟

5 opmerkingen:

  1. اگر انقلاب نمی شد جایگاه همین آقا که به یاوه گویی عادت کرده ، کجا بود؟

    BeantwoordenVerwijderen
  2. شاه خدا بیامرز هم اشتبا ه کرد که گاهی سخنانی کفت که منطقی نبود اما مگر انسان بدون اشتپاه هم مشود. ایا کدام ملتی ارامگاه خدمتگذار(رضا شاه ) خود را توا لت میکند بجز مدعیان انقلاب اسلامی ایران ؟ آزادی سیاسی زمینه میخواهد که در سال ۱۳۵۷ در ایران ان زمان زمینه نبود و چون کشور درحال پیشرفت بود ازادی سیاسی به ناچار بتدریج ایجاد می شد درضمن ما در ان زمان از بسیاری موارد پیشرفته تر از بسیاری کشورها بودیم حال بحث در اینمورد که باید انقلاب میکردیم در اصل گول زدن خود بیش نیست چون ایران بر اساس امار در این ۳۵ سال بعد از انقلاب ویران شده . کادام کشور بلوک شرق یا خاورمیانه یا افریقای اندازه ایران در سال۱۳۵۷ ازادی دا شت ؟ انصاف داشتن را در گفتمان خویش پیشه کنیم

    BeantwoordenVerwijderen
  3. جناب آقای شعبانی... بسیار به جا و پر مایه نوشتید... با تمام احترام به شما و نگارش شما لازم میدانم گله ای داشته باشم!
    اگر قرار باشد با یاوه گویی های برخی - که البته نمیتوان از راستی پاره ای از صحبتهایشان به سادگی گذشت - در آخر مطالبمان دین و اعتقادات عده ای را بهانه این مشکلات و نابسامانیها قرار دهیم! کم لطفی کرده ایم.
    شما در نگارشتان اشاره داشتید به اینکه اگر انقلاب نکرده بودیم "غیر از این بود که از لحاظ جذب توریست به مراتب از کشور ترکیه جلوتر می بودیم ؟" . که البته میشد ترکیه را از لحاظ اقتصادی هم بررسی کرد که در حال حاظر چه جایگاهی دارد.
    جناب آقای شعبانی! دین رسمی ترکیه هم اسلام است ولی نقشی در سیاست ندارد(بگذریم از انتقاداتی که به حاکمان ترکیه نیز وارد است)
    میتوانیم مالزی را هم در نظر بگیریم...
    به هر حال برای گذار به جامعه ای دمکرات باید با در نظر گرفتن عقاید تمامی اقشار یک ملت در این مسیر گام برداشت.
    با تشکر

    BeantwoordenVerwijderen
  4. در مجموع و کلی تر ملت ایران ،دین و عقاید شخصی و حد و حدود آن و راه های استفاده ابزاری از آن را شناخت و به منافع و مضرات آن وا قف شد ، خواه اسلام باشد ، خواه مسیحی یا زردشتی ...... اگر همین کار آخوندها [،صاحب کاران قبلی آقای واحدی خودمان ] را موبدان زردشتی هم میکردند ،همین دین گریزی و دین ستیزی بوجود می آمد ./

    BeantwoordenVerwijderen
  5. جناب آقای شعبانی ،سلام

    بنابر تشخیص و تجربه نا قص من ، صداقت و وجدان فقط در رده های بالای سیاست و سیاست مداران بزرگ و شریف و نویسندگانی آزاده دیده میشود ، همچون امیر کبیر و رضاشاه بزرگ و سعیدی سیرجانی ........ و این دومقوله در افراد خرده پا در عالم سیاست و قلم به مزد در نگارش که روزی آ ستان قدرت را میلیسند و و زمانی در دامن شیطان بزرگی که در ظاهر بر علیه او خودشان را جر میدادند، پرورش میبینند و امروز سبز و فردا نارنجی راه راه میشوند و برای تصاحب یک میز بالاتر تیر خلاص میزنند و چرخ دولت جهل و جنون را میگردانند و شهامت نوشتن یک سطر مطلب شفاف و رک و راست را ندارند گفتن از صداقت و وجدان توهین و فحش محسوب میگردد .//

    BeantwoordenVerwijderen