zondag 24 februari 2013

علاقه شدید ایرانیها به انواع و اقسام فیلتر !







در دنیا یکی از علاقمند ترین فیلتر دوست ها ایرانی ها هستند. برای ما ایرانیها " فیلتر.." از تمام ملل دنیا کاربرد بیشتری دارد. حال فرقی ندارد چگونه فیلتری باشد!  فیلتر هوا ، فیلتر شکن وی پی ان ، فیلتر کردن لینک یا غیره ...
در بسیاری از موارد بصورت ضروری و حیاتی استفاده می شود. البته نحوه استفاده کردن آن در شرایط خاص را بنا به مسائل حیاتی نمی توان توضیح داد! دوستانی که در گذشته اشاراتی به توضیحات فیلتر .. داشته اند، دیگر آثاری از آنها بر جای نماند و  بطور کل از روی زمین محو شدند!
 
فعلا از دیدن تصاویر فیلترهای مجاز  لذت ببرید تا امید به روزی که بتوانم در یک دنیای آزاد و دموکرات اشارات بیشتری به انواع و اقسام فیلترها داشته و تصاویرشان را بنمایش بگذارم .


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
 

vrijdag 22 februari 2013

خطاب به مبارزین سیاسی : ای کاش شرایط را درک می کردیم !




بنا بر تجربه، مخالفینی که در این سالها بعد از انقلاب پنجاه و هفت علیه ظلم و استبداد با رژیم جمهوری اسلامی به مبارزه پرداختند، آنچنان نمره  مثبتی در کارنامه عملی شان دیده نشده و اوضاع و شرایط کشور هر روز وخیم تر از دیروز بوده بطوریکه رژیم،   کشور و ملت را به سوی نابودی سوق داد. مردم روز به روز فقیرتر و در جامعه بی اخلاقی و انواع فساد رایج تر شده است. در حقیقت مبارزین در این سالها بر روی آهنی سرد چکش زده اند!
عده ای هم در مقطع زمان خاصی فعالیت هایی داشته و بعد بر اثر سر خوردگی خسته و دست از مبارزه کشیدند. مبارزینی که اکثرا خود را روشنفکر، عالم و همینطور دلسوز مردم می دانستند.
شخصا بر این باور بوده ام که در جامعه ما در این سالها پنج درصد فعالیت سیاسی داشته و از این پنج درصد حدود یک یا دو درصد برای رسیدن به اهداف خود حاضر به هزینه دادن ( زندان ، شکنجه واعدام ) شدند. همین تعداد اندک فعال سیاسی دارای نگرش های متفاوت بوده و شوربختانه در بیشتر موارد برای پیشبرد کار( رسیدن به آزادی و دموکراسی ) هیچ گونه تفاهمی هم نداشته و هر شخص یا گروه، ساز خود را زده و رژیم هم از موقعیت نهایت استفاده را  نموده  و به اختلافات گروه ها توسط افراد سایبری خود، به حد زیادی دامن زده است.
از طرفی تجربه ثابت کرده که دولتهای خارجی هم هرگز به فکر مردم کشورمان نبوده و منافع شخصی را تحت شعاع هر چیزی قرار داده اند. دولت هایی که به موقع اش برای نابودی ما، قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت میلیون میلیون دلار به اپوزیسیون کمک کرده و چنین سرنوشت شومی را برایمان رقم زدند.
حال با تمام این دانسته ها ... چرا افراد پر مدعای سیاسی نتوانستند چاره ای بیاندیشند و باز به راه گذشته خود ادامه می دهند ؟ چرا هنوز که هنوزه جو بی اعتمادی نسبت به هم و هراس از یکدیگر وجود دارد ؟ چرا به چنین درکی نرسیده ایم که همین اندک تعداد فعال با هم باشیم .
چرا هنوز در گذشته ها سیر کرده و بیشتر به باز خوانی تاریخ علاقمندیم و هزاران هزار مطلب برای کودتاه یا رستاخیز ٣٢ مرداد... گشتن مقصر انقلاب سال پنجاه و هفت و غیره هستیم ؟ براستی بعد از این همه بحث و جدل بکجا رسیده و آیا موفق در قانع کردن یکدیگر بوده ایم ؟ یا اینکه تنها آب را گل آلود کرده تا دشمنان (افراد رژیم) بتوانند براحتی ماهی صید کنند؟ چرا همه فریاد شعار آزادی و دموکراسی سر می دهیم بطوریکه فریادمان گوش فلک را کر کرده است ولی برای کوبیدن هم، هر روز با آب و تاب با مدارکی تازه تمام تلاشمان را برای تخریب دیگری بکار می گیریم ؟ تازه سر مست ازاینکه توانستیم با مطالبمان حریف را تحقیر و ذلیل کنیم. در دو پهلو حرف زدن و یک به نعل و دو به میخ زدن هم استادیم !
اگر هم شخصی بخواهد گامی مثبت در راه اتحاد داشتن گروه ها بر دارد، دیگر آن زمان رژیم را فراموش کرده و با تمام قوا به مبارزه و تخریبش می پردازیم. سالهاست که سر تقسیم ارث، از پدری که هنوز نمرده می جنگیم. در واقع به فکر مردمی که لحظه به لحظه زجر کشیدند، نبوده ایم و بخاطر رسیدن به اهداف خود... تن به هر کاری داده ایم .
 
ای کاش می توانستیم چند لحظه خود را جای افرادی که قرار است فردا و فرداها اعدام شوند، بگذاریم. به فکر خواهرانی که جز ناموسمان محسوب می شوند و بخاطر فقر در کشورهای عربی به کارهای غیر اخلاقی روی آورده اند می بودیم، به فکر پدری که هر روز بدلیل تنگدستی از روی زن و بچه اش خجل زده است، به فکر افرادی که حتی هزینه دوا و درمان خود را ندارند و به فکر زندانیان سیاسی که بخاطر من و شما در همین لحظه بدترین شرایط را متحمل می شوند و ... باشیم .
 
           
 
 
 
 
 
 

donderdag 21 februari 2013

شرایطی که جامعه را به دروغگویی سوق داد


 
در جامعه ای زندگی کردیم که از طفولیت مجبور به کلک زدن و حقه بازی بوده ایم . مثل نقل و نبات همه به هم، حتی برای غیر ضروری ترین کار ها دروغ گفته ایم.
برای مثال:  در زمان مدرسه برای اینکه بزور کچل مان نکنند به هزار حقه (...) متوسل می شدیم.
در دوران راهنمایی یا دبیرستان برای مخفی و جابجا کردن فیلم ویدئویی مجبور بوده با تیغ داخل کتابی را برش داده تا کاست فیلم داخلش جای بگیرد.
 
در جوانی اگر مأموری ما را با جنس مخالف می گرفت مجبور به دروغ گفتن .. که طرف مقابل خواهر یا افراد فامیل است، می شدیم. همیشه به این فکر بوده ایم که مشروبات الکلی را چگونه جا ساز تا براحتی در ایست و بازرسی ها دستگیر نشویم . در زندگی برای امرار معاش مخصوصا در کار آزاد با صداقت داشتن کاری را نمی توانستیم به درستی پیش ببریم.
  در بسیاری از موارد و مشکلات اجتماعی و سیاسی.. در جامعه جرات راست گویی را نداشتیم و بر خلاف میل براحتی به دروغ و بی صداقتی متوسل  شدیم. شاید براحتی همه ما ده ها مثال دیگر از اتفاقاتی  که در زندگیمان رخ داده، بتوانیم بزنیم.
 در کشوری بوده ایم  که از رهبر تا رئیس جمهور و همینطور اکثر سران دولت و حتی صدا و سیمای کشور براحتی دروغ گفتند و آبرو را قورت داده و حيا را قي کردند. 
 
معتقدم خواه ناخواه همین امر کلک زدن و به عبارتی دروغ گفتن های اجباری، در زندگی ما تاثیر گزار بوده، به حدی که در بسیاری از موارد در حقه بازی حرفه ای.. و صداقت داشتن مان بی رنگ شده است.
متاسفانه  در حال حاضر رفتار و کردار نادرست عده ای از ما باعث شده تا به حدی در بسیاری از مکان های دنیا ما ایرانی ها را افراد با صداقتی نشناسند.

maandag 18 februari 2013

باید به جهانیان جایگاه مخالفان رژیم را نشان دهیم !

       
                  
                                     بسم الله الرحمن الرحیم
 


صبح امروز شبکه دولتی ˈسی سی تی نیوز ˈ در اقدامی غیرقابل درک به گفت وگو با فرزند شاه مخلوع ایران مبادرت ورزید. برای ما مردم ایران بسیار تأسف بار و غیرقابل تحمل است که مدیران تلویزیون دولتی چین به چنین اقدام غیرمسوولانه ای درحمایت از فردی که در سه دهه گذشته از هیچ تلاشی حتی " اقدام مسلحانه و تروریستی علیه ملت ایران فروگذار نکرده و هیچ جایگاه و موقعیتی نه تنها درداخل بلکه خارج از ایران" هم ندارد، دست زنند.


شخصا بر این باورم که بجز رضا پهلوی، تمامی گروه ها ی مخالف رژیم در ایران و خارج هیچ جایگاهی ندارند. ما ملت همیشه در صحنه ایران سی و چهار سال پیش علیه ظلم و استبداد بپا خواستیم و خواستار جمهوری اسلامی شدیم . ما ملت چنان شیفته حکومت عدل علی شده ایم که دیگر حتی در رویا هم به فکر تغییر رژیم نیستیم . مثل روز روشن است که اگر در حال حاضر رفراندومی برگزار شود، بی شک ٩٩% به جمهوری اسلامی به رهبری مقام معظم رهبری ( آیت الله خامنه ای ) رای مثبت ( آری ) خواهیم داد و به این ترتیب به مخالفان نشان داده می شود که آب در هاونگ می کوبند.

امید دارم رژیم جمهوری اسلامی برای نشان دادن محبوبیت خود و رسوا کردن مخالفانی که هیچ جایگاهی نزد ملت ندارند یک همه پرسی زیر نظر سازمان ملل برگزار کند تا به دنیا ( مخصوصا امریکای جهان خوار و اسراییل صهیونیست ) نشان دهد که چطور هشتاد میلیون مسلمان نه در حرف بلکه در عمل پشتش ایستاده ایم.

باید یک بار برای همیشه تکلیف را با تمام رسانه های ضد انقلاب که جز توطئه هیچ عمل مثبتی انجام ندادند که می توان سر دسته آنها بی بی سی و صدای امریکا را نامید، روشن کنیم.

باید به جهانیان نشان دهیم که اگر صد سال هم با مخالفان رژیم مصاحبه کنید باز هیچ کاری از دستتان بر نمی آید چون تنها ملتی در کره خاکی هستیم که خالصانه عشق به رژیم داریم.

به امید اینکه هر چه زودتر جایگاه مخالفان و موافقان رژیم در نزد ملت و جهانیان مشخص شود.
 
  ...ومن الله توفیق

donderdag 14 februari 2013

برنامه موفق بانوان در تالار رودکی - 1350

                                           عکس برگرفته از : از صفحه فیسبوک بچه های پریروز
 
روز ١٨ دی به مناسبت سالگرد نهضت آزادی زن ایرانی، برنامه ای بسیار تماشایی و شنیدنی در تالار رودکی اجرا شد. تماشایی و شنیدنی از این بابت که همه بخشهای متنوع این برنامه هنری را - که برتم آزادی زن قرار داشت - بانوان هنرمند کشور اجرا کردند.

 

woensdag 13 februari 2013

محرم یا نامحرم؟ مسئله این است!





 

چند روز پیش برای دیدار دوستی به کمپ پناهندگی رفته و در سالن انتظار منتظر بودم، گفتگوی چند نفر که به زبان فارسی صحبت می کردند توجه ام را به خود جلب کرد. مخصوصا که یکی از خانم ها محجبه بود و ساکی در دست داشت و به چند جوانی که دورش بودند با خوش رویی صحبت می کرد و مجله می داد. ناخودآگاه حس کنجکاویم ( فضولی ) گل کرد و یواش یواش به آن سمت قدم زدم و در همان لحظه دوستم سر رسید، به طرفم آمد و بعد از سلام واحوالپرسی سراغ دیگر دوستانش رفت که در حال گفتگو با خانم محجبه بودند.
من هم از فرصت استفاده کرده، جلو رفتم و با هم کمپیهای دوستم تک به تک دست دادم و احوال پرسی کردم و بعد هم طبق عادت دستم را به سمت آقا و خانم که آنها هم همانند من از بیرون آمده بودند دراز کردم و خودم را معرفی کردم. در یک لحظه دیدم دستم مقابل خانم خوش برخورد در هوا معلق مانده و ایشان دستانش را پشت کمرش قایم کرده..!
از شرم و خجالت نمی دانستم چه کنم ؟ حقیقتا در یک لحظه گنگ و سرخ شده بودم، مقابل دیگران دوست داشتم زمین دهان باز کند و من را ببلعد...منی که سالها است با تمام آشناها غیر از دست دادن روبوسی هم می کنم.
هر طور بود دستم را آرام آرام پایین آوردم و چند قدم عقب رفته، به زمین نگاه و احساس می کردم تمام نگاه ها به سویم است. بلاخره بعد از چند ثانیه جو به حالت عادی برگشت و همه مشغول صحبت کردن شدند. تا اینکه همان بانوی محجبه باز بطرفم آمد و پرسید چند سال است که اینجا زندگی می کنید و یا شغلم چیست و از این قبیل صحبت ها ... فکر کردم چون فهمیده ناراحت شدم می خواهد به طریقی از دلم بیرون بیاورد و من هم کاملا عادی جوابش را دادم تا اینکه کم کم بحث را به سیاست کشاند و کمی از وضعیت نابسامان ایران توضیح داد و خلاصه اینکه یک جورایی مخ ما را به کار گرفت تا اینکه ٢زاری کجم افتاد که اینها برای چه و که ( مجاهدین خلق! ) تبلیغ و چه اهدافی را دنبال می کنند. در آخر هم مجله ای به من داد و خداحافظی کردند.

بعد از خداحافظی با اینکه با دوستم مشغول صحبت بودم نگاهی سرسری هم به مجله داشتم و همینطورتنها به یک چیز می اندیشیدم !

آن هم به اینکه چطور شخص یا گروهی که دم از آزادی و حقوق برابری و کلی حرف های خوب خوب دیگر در هزاره سوم می زنند اما حاضر به دست دادن با من ( نامحرم ) نیستند، قرار است ناجی آزادی میهنم شوند یا اینکه در دنیا سربلندمان کنند؟

براستی من خورشید بودم و آن بانوی محترم یخ.. که اگر دستم به دستش می خورد، آب می شد ؟

دوست داشتم از آن بانوی محترم بپرسم پس فرق شما با رئیس جمهور ایران ( محمود احمدی نژاد ) که در سفرهایش چندین مرتبه دستی که به سویش از سوی بانویی دراز شده و ایشان رد کردند و با این عمل باعث شرم و سر افکندگی ما ملت شدند، چیست ؟

دوست داشتم خیلی چیزهای دیگر بپرسم اما ...
 
 
 
 
 

dinsdag 12 februari 2013

مستندی که در باز پخشش در روز ٢٢ بهمن جنجال آفرید !

شبکه من و تو در روز ٢٢ بهمن با پخش مجدد مستند " از تهران تا قاهره " باز اشک ها را از چشمان هم میهنان جاری .. و آه کشیدن ها را در دل بجای گذاشت. فیلمی که مدتی پیش توسط مستند ساز معروف رها اعتمادی ساخته شد، یکی از جنجال آفرین مستند ها بود .

صد ها مطلب در نقدش چه از سوی موافق و مخالفان نوشته شد. شاید به جرات می توان گفت بیش از میلیون بیننده داشته بطوریکه مدت ها در کوچه و بازار صحبت از مستند " از تهران تا قاهره " می شد ... مخالفان ناراحت از اینکه این چنین بعد از سالها حقیقت ها منتشر می شود. حقیقت هایی که مغایرت  با صحبت ها و نوشته هایی که در این سالها به خورد جامعه دادند.
 مستندی که با باز کردن زوایای تحریف شده بخشی از تاریخ کشورمان حس ندامت از برخورد غیر منصفانه تاریخ را نسبت به رژیمی به همراه داشت که تمام تلاشش اعتلا و سر بلندی میهن مان بوده این ادعا را  می شود با محبوبیت این برنامه در داخل ایران و همراهی قشرهای مختلف کشور به راحتی ثابت کرد.
 
حتی دولت جمهوری اسلامی هم نتوانست در برابر چنین مستندی واکنش نشان ندهد و چندین مرتبه شروع به تمسخر افرادی که در شبکه جهانی من و تو شاغل هستند، پرداخت و آنها را دست نشانده موساد دانست. به اینگونه بهترین تبلیغ را برای چنین شبکه ای کرد!
 
شبکه ای که در حال حاضر به علت متنوع بودن برنامه هایش یکی از پر بازدید کننده ترین هاست و همینطور فیسبوک من و تو هم با بیش از یک میلیون لایک رکورد زد.



 
 

zondag 10 februari 2013

درگیر مسائل بی نتیجه و بی تفاوت به فرهنگ و هنر ایران

 
        
 
به نظر می رسد ما آنقدر درگیر مسائل روزمره و بحث های بی پایان و بی نتیجه شده ایم که از مسائل مهمی که برای فرهنگ و هنر کشورمان می‌گذرد غافل شده ایم. تا امام جمعه یک ده کوره عطسه می کند آنرا در بوق و کرنا می کنیم اما وقتی یک موزه در یکی از پر آوازه ترین دانشگاه های جهان میزبان هنر کشورمان می شود با بی تفاوتی از کنار آن می گذریم.
یکی از این موارد همین نمایشگاه اخیر در موزه هنر هاروارد است. امروز در فیس بوک یکی از دوستان درباره آن خواندم. نمایشگاهی بسیار جالب از آثار هنری ایران از سده های نهم تا نوزدهم که بیش از یک ماه است در جریان است.
پیوند مربوط به این نمایشگاه را در زیر می گذارم بسیار خوب است که با به اشتراک گذاشتن آن در صفحه های فیس بوک مان دست کم دوستان غیر ایرانی مان و یا افرادی که در آن حوالی زندگی می‌کنند را از این نمایشگاه آگاه کنیم تا به بازدید آن بروند و گردانندگان نمایشگاه هم به دلیل استقبال ناچیز، از سازماندهی چنین برنامه ای پشیمان نشوند!
اگر معتقدیم احمدی نژاد نماینده فرهنگ ایران نیست عملاَ نشان دهیم !

        http://news.harvard.edu/gazette/story/2013/01/pearls-of-persian-art

zaterdag 9 februari 2013

سوالی برای بار صدم ! بالاترین محترم چرا بطور ناعادلانه لینک را فیلتر می کنید؟








 
  
 
چند سالی است که در سایت بالاترین فعالیت دارم. از بابت امکاناتی که از طرف مسولین به ما کاربران داده شده تا بتوانیم مطالب وبلاگمان را راحت به دید همگان بگذاریم صمیمانه سپاسگزارم. اما متاسفانه در بعضی از مواقع ناعدالتی هایی صورت می گیرد که لازم می دانم به مسولین محترم یاد آور شوم .
  
 
شاهزاده رضا پهلوی دیروز در سایت رسمی خود مطلبی به مناسبت روز ٢٢ بهمن منتشر کردند.( با این عنوان : پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت سالگرد انقلاب سیاه ۲۲ بهمن) کاربری مطلب شاهزاده را در سایت بالاترین لینک کرد. همانطور که در عکس پیداست این لینک ١٠٨ رای مثبت و ٣٨ رای منفی گرفته بود . این لینک بعد از چند ساعت در سطر اول قمست بهترین لینک های روز جای گرفت و بعد به یکباره در افق محو ( یعنی فیلتر ) شد!
 
 
شخصا تنها سوالی که به ذهنم رسید این بود ماهایی که مدعی و خواهان دموکراسی هستیم و این همه شبانه روز از دست سانسورها و بگیر و ببند های دولت جمهوری اسلامی می نالیم و علیه ظلم و استبداد می جنگیم پس چرا خودمان گاها مرتکب چنین خطایی ( فیلتر کردن لینک برای دیده نشدن ) می شویم؟
 امید دارم دوستانه از شما سروران بالایار جواب منطقی بشنوم.
 
 
 
 
شاید به همین دلیل که چنین سوالی پرسیدم  شناسه کاربری من را برای مدتی 
معلق یا حتی همین لینک را فیلتر کنید اما به یاد داشته باشید که ما همیشه این شعار را برای دولت جمهوری اسلامی خوانده ایم : گیرم که می زنید...گیرم که می برید. گیرم که می کشید... با رویش ناگزیر جوانه چی می کنید؟


                                    *****
لینک فیلتر شده : https://balatarin.com/permlink/2013/2/8/3256906

    
                                         در این عکس‌ها تیتر لینک را قبل از فیلتر و بعد از فیلتر می‌‌بینید.
                                  

         








vrijdag 8 februari 2013

جوک سال از جانشین فرمانده کل سپاه: قبل از انقلاب مردم از گرسنگی می‌مردند!

 
 
 
 
 
 
حسین سلامی٬ جانشین فرمانده کل سپاه ادعا کرده که مردم ایران در دوران پهلوی از «گرسنگی» می‌مردند٬ گندم از بریتانیا وارد می‌شد و در بسیاری از نقاط کشور «نان جو» هم برای خوردن نبود.
 
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای سلامی روز جمعه (۲۰ بهمن) در جمع گروهی از بسیجیان بیرجند گفته تاریخ ایران قبل از انقلاب «بسیار تاریک» بود و مردم با انقلاب «از تاریکی به وادی نور وارد شدند.»
 
وی از دوران پهلوی به عنوان دوران «فقر»، «محرومیت»، «بردگی مدرن»، «مبارزه با دین»، «شکنجه علمای اسلام»٬ «خفه کردن نظام آزادی‌خواهان» و «وابستگی به آمریکا و انگلیس» یاد کرده است
                                         *****
در جواب آقای  حسین سلامی٬ جانشین فرمانده کل باید بگویم شما کاملا حق دارید!
برای اثبات حرفتان  تنها چند مقایسه و قدرت خرید در زمان گذشته ایران را با قوی ترین کشورهای اروپایی  حال حاضر مقایسه می کنم تا در تایید حرف شما به نتیجه برسیم تا چه حد فقیر بوده ایم و اینکه چطور  پول نفت سر سفره ما ایرانیها تقسیم نمی شده ... !
 
جناب فرمانده بطور متوسط در آن زمان ایران یک کارمند یا کارگر ماهی "سه هزار تومان" درآمد داشت ( البته بودند افرادی که کمی کمتر و بیشتر هم می گرفتند )
در اروپا کشوری مثل فرانسه ، بلژیک ، آلمان و هلند درآمد یک کارمند یا کارگر بطور متوسط "دو هزار یورو " در ماه است .
در ایران با آن درآمد یک نفر می توانست ۱۰۰ بار باک ماشینش را در ماه پر ازبنزین کند (لیتری ۶ ریال ) و اما اروپا در حال حاضر ۲۲ بار !


( حال می گویید خب کشور ما نفت خیز بوده )

در ایران می توانستیم با آن در آمد ۲۵۰۰ تا ساندویچ با نوشیدنی  ۱۲ ریالی بخریم و حال در اروپا ۲۵۰ تا ساندویچ ۸ یورویی از برگر کینگ !
یک کارمند بعد از ۳ سال کار می توانست با پس انداز صاحب خانه شود ولی در اروپا یک کارمند با وام مسکن بعد از ۳۰ سال صاحب اصلی خانه می شود !
حالا همینطور از مواد غذایی گرفته تا هر چیز دیگر که مقایسه کنید به آمارهای نجومی می رسید که به جای سوت، صدای شیپور در مغزتان می شنوید!
تور ۳۱ روزه اروپا فقط ۴۹۹۹ تومان !
فراموش نکنید من وضعیت ایران سابق را با زمان حال ایران مقایسه نکردم و همینطور با همان زمان اروپا مقایسه نکردم، بلکه با حالای اروپا (سال ٢٠١٣) مقایسه کردم .
( جناب فرمانده بد نیست بدانید  که در آمد سرانه یک ایرانی ۵ برابر یک فرد در کشورهای مجاور ایران بوده )
حال به کجا رسیدیم که بیشتر ایرانیها آرزوی زندگی در اروپا را دارند ؟ از فقر یا بیش از حد سیری که شما این امکان را بوجود آوردید ؟
 
مگر غیر از این است که همه کشورها در حال پیشرفت و رو به جلو هستند، حال چه شده که اروپاییها هنوز نمی توانند آن امکاناتی که در ایران سابق بوده را به شهروندان خود بدهند ؟

 

عکس برگرفته از صفحه فیسبوکی دهه پنجه هی ها

woensdag 6 februari 2013

نامه ای به سازمان ملل در مورد پناهندگان ایرانی در ترکیه




این متن ترجمه نامه ای است که به انگلیسی برای کمیساریای پناهندگی  به ژنو، ترکیه و عفو بین المللی ارسال گردید.
 


پلیس شهر نیوشهیر در ترکیه بدون احترام به ضوابط و مقررات بین المللی حدود چهل نفر از فعالین سیاسی ایرانی را از آن شهر به چند دهکده و شهرهای کوچکتر نزدیک مرز ایران تبعید کرده و تهدید نموده که اگر مخالفتی نشان دهند آنها را تحویل مقامات ایرانی خواهند داد. گناه این گروه از هموطنان ما گردهمائی خصوصی و کوچکی بوده که در شهر کوچک خودشان به حمایت از نسرین ستوده و ستار بهشتی (که در ایران کشته و زندانی شده اند) برگزار نموده بودند بدون اینکه کوچکترین مزاحمتی برای کسی بوجود آورند. تمام این افراد دارای اجازه اقامت و پناهندگی رسمی از کمیساریای پناهندگی سازمان ملل و پلیس ترکیه می باشند.

جای تعجب است که مقامات محلی در ترکیه ظرفیت تحمل حتی یک نشست کوچک برعلیه جمهوری اسلامی را ندارند واین هموطنان ما را مانند خطاکاران به دفتر پلیس احضار نموده، از آنها عکس گرفته و جرم آنها..! یعنی برگزاری چنین مراسمی را به آنها تفهیم نموده و عجیب تر اینکه اسامی چهل نفر از آنها را در لیست حمایت از فراخوان شورای ملی به آنها نشان داده و امضاء لیست را یکنوع تخطی ذکر نموده اند.
این پناهندگان که همگی از فعالان سیاسی و دموکرات ایرانی می باشند به دهکده های کوچک، پوشیده از برف و غیر قابل سکونت در نزدیکی مرز ایران تبعید شده اند و بد تر از همه پدر را از دختر جدا نموده در حالیکه بعضی از آنها کوچکترین امکان مالی ندارند و در گذشته در شهر محل اقامتشان نان و غذای خودشان را با هم تقسیم می نمودند. پناهجویانی که دارای کوچکترین امکان مالی نیستند و از سوی سازمان ملل هم کوچکترین حمایت مالی نمی شوند و راه حلی بجز گرسنگی یا درخواست کمک  نخواهند داشت. ما شدیدا به چنین سرنوشت رقت باری که از سوی دولت ترکیه به هموطنانمان که گناهی جز مبارزه بر علیه نقض حقوق بشر در کشورشان ننموده اند و حقانیت مبارزه شان از طرف سازمان ملل نیز برسمیت شناخته شده اعتراض داریم و امید داریم کمیساریای عالی پناهندگان به بی اعتنائی و بی توجهی به سرنوشت این مبارزان دموکرات پایان داده و کوشش کنند که این هموطنان زجر کشیده ما از اسکان انسانی بهره مند شده و به این بی عدالتی آشکار از سوی دولت ترکیه پایان داده شود.

ما یاد آوری می کنیم که سکوت مقامات سازمان ملل در ترکیه در مقابل این خطای پلیس ترکیه بسیار سئوال برانگیز و نابخشودنی است. چنانچه خطری متوجه امنیت این هموطنان ما گردد، سازمان ملل و دولت ترکیه را مقصر خواهیم شناخت.

ایرانیان حامی پناهندگان ایرانی در ترکیه
                                            
                                                   ***


لینک امضا برای حمایت از هموطنان :

http://www.change.org/petitions/the-un-high-commissioner-for-refugees-unhcr-stop-turkey-by-threatening-iranian-refugees?utm_campaign=autopublish&utm_medium=facebook&utm_source=share_petition


dinsdag 5 februari 2013

لولو خورخوره بازداشت و فیلم رشوه خواری برادران لاریجانی افشا می گردد!




جناب بگم بگم در مجلس قشقرق براه می اندازد . لاریجانی تحریک و جو گیر.. جناب بگم بگم را جلوی دید همگان تحقیر و وزیرش را دستگیر می کند.
 
جناب بگم بگم در جواب این کار بلاخره چیزی را که نباید بگوید بعد از مدت ها می گوید ! ( فیلم رشوه خواری برادران لاریجانی  افشا می شود)
 
روزنامه شرق هم صبح امروز عکسی بزرگ از سعید مرتضوی ( قاضی کهریزک ) که تا دیروز انسانی پاک، معصوم، مخلص و وفادار به نظام بود را شبیه لولو خورخوره در صفحه اولش به چاپ می رساند.
 خلاصه اوضاع شیر تو شیر می شود. مموتی فرا زمینی باز هم تهدید می کند. رهبر تو سر خود می زند. ملت آماده ماهیگیری از آب گل آلود می شود.
عده ای از ملت این بازی را نمایش نظام می پندارند. عده ای هم جنگ گرگ ها ... و خوشبین به آینده ای روشن !
 
 
این سریال همچنان ادامه دارد و تا هفته دیگر با افشا گری های جدید از جناب بگم بگم شما را به خداوند منان می سپارم.

 

                            برو حالش رو ببر ...



zaterdag 2 februari 2013

جناب واحدی ! خوب شد که انقلاب کردید ؟!





آقای مجتبی واحدی نقدی بر مطلب آقای نوریزاد در مورد اینکه (ای کاش انقلاب نمی کردیم) نوشتند. بر عکس آقای نوریزاد، ایشان بر این باور بودند که اتفاقا «‌خوب شد انقلاب کردیم » !
 
دلایل و استدلال ایشان این بوده که « اگر انقلاب نمی شد آیا این نقش مزورانه و گاه خائنانه اغلب کسانی که خود را روحانی می نامند برای مردم افشا می گردید؟» اگر انقلاب نمی شد پاک دلانی همچون دکتر شریعتی گمان می کردند که امضای روحانیون در پای هیچ قرار داد استعماری وجود ندارد . باید انقلاب می شد تا مردم بدانند قدرت ، شیرین است و مفسده انگیز و اتفاقاً کسانی که خود را تارک دنیا و زاهد می نامند اگر به قدرت برسند خائنانه ترین قرارداد ها را بر ضد ملت خویش امضا می کنند همانطور که امروز منافع ملت ایران، بر اساس قرار دادهایی بدتر از ترکمانچای به پای روسیه و چین ریخته می شود تا از خامنه ای و عروسک او در سوریه ، حمایت کنند. اگر نخواهم بی انصافی کنم باید یک دستاورد دیگر انقلاب را نیز یاد آوری نمایم . آیا رفتار آن کس را به یاد نمی آوریم که با غرور می گفت «هر کس حزب واحد مرا قبول ندارد خائن است و از ایران برود» . آیا اندیشیده ایم که اگر صدای انقلاب ملت بر نمی خاست بر سر ایران و ایرانی چه می آمد؟
                                         ***
 
جناب واحدی با هر مطلب تان در تلاش هستید یک به نعل زده و یک به میخ ! هنوز در حال توجیه کردن هستید که عملکردتان در مورد انقلاب اشتباه نبوده ؟!
آیا کشوری که همان "( آن شخص مغرور )" با تلاش خود به جایی رساند تا در منطقه حرف اول یا دوم را بزند و بعد از ژاپن دومین کشور قدرتمند آسیا شود، احتیاج به انقلاب داشت ؟
 اگر به روحانی ارجعیت داده شده بود پس چرا آنها بزرگترین دشمن همان نظام بودند ؟ براستی کدامین منتقد یا همان افرادی که از روی آگاهی انقلاب کردند، هدفشان دموکراسی و رسیدن به آزادی بود ؟ همان افرادی که بعد از انقلاب در کشتن افسران ارتش با جمهوری اسلامی همراه شدند یا در بهترین وجه سکوت کردند ؟
کشوری که از لحاظ اجتماعی صد درصد آزادی داشته، بطوریکه حتی افراد همجنس گرا  در پارکی مخصوص جایگاه خود را داشتند، کشوری که به زنان نسبت به دیگر کشور های مسلمان اهمیت می داده چنانچه زنان در دوران پهلوی از جایگاه خاصی برخوردار شوند و تمام اینها با اخلاق و منش روحانیت مغایرت داشته... باز باید انقلاب می شد ؟
 باید حتما کار را به جایی می کشاندیم که در ثروتمند ترین کشور منطقه سی میلیون فقیر ، هفت میلیون بیکار، چهار میلیون معتاد، سه میلیون زن تن فروش، چهارده ميليون بيمار روانى ، ششصد هزار كودك كارگر، يك و نيم ميليون محروم از تحصيل، هشت ميليون بيسواد، صد و هشتاد هزار نابغه فرارى با سه تريليون وچهار صد ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها...، چهل هزار بيمار ايدزی، سن بزهکاری زير 10 سال، کف سنی فحشا 14 سال، کف سنی اعتياد 13 سال، کثیف‌ترین پایتخت جهان از نظر آلودگی هوا، در رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠١٣ درآخر رده بندی قراربگیریم و سه میلیون روحانی داشته باشیم که کشور را بطور کامل شخم بزنند ؟!
باز هم با وقاحت تمام بنویسیم خوب شد که انقلاب کردیم ! چرا ؟ چون عقده های دلمان را سر آن "کس مغرور میهن دوست" خالی و نابودشان کردیم ؟
آن دیکتاتوری که در آخر برای حفظ تاج و تخت خود حاضر به ریختن خون و خونریزی نشد و کشور را ترک و به آقای بختیارسپرد تا " دموکراسی خواهان گرد هم بیایند و برای پیشرفت کشور تلاش کنند".
 براستی در آن برهه از زمان به دنبال مطلق بودید ؟
جناب واحدی می توانید درک آن را داشته باشید و منصفانه قضاوت کنید که اگر انقلاب نشده بود حال چه جایگاهی در جهان داشتیم ؟
 
غیر از این بود که به مراتب از کره جنوبی حال حاضر، پیشرفته تر و مدرنتر می بودیم ؟ غیر از این بود که از لحاظ جذب توریست به مراتب از کشور ترکیه جلوتر می بودیم ؟ کشوری که با داشتن محدودیت های سیاسی که آن هم فضا روز به روز باز تر می شده، آیا پول نفت سر سفره ها تقسیم نمی شد؟
جناب واحدی شما حتی یک بار تحقیق کردید که کشور را رضا شاه و پسرش محمد رضا شاه پهلوی ( آن شخص  مغرور ) از قاجارها چه تحویل گرفتند و در زمان انقلاب سال پنجاه و هفت به شما و امثال شما چه تحویل دادند ؟
کشوری که در آمد سرانه هر ایرانی پنج برابر کشور های همسایه ما بوده براستی احتیاج به انقلاب داشت ؟ از کشوری که تمام دنیا ( غرب و شرق ) همانند گرگ بهش چشم داشتند تا بدرندش و به خاک سیاه بنشانند و عده ای خائن وطن فروش هم همگام گرگان شده بودند، انتظار دموکراسی آن هم به شیوه غربی می داشتید ؟
جناب واحدی در سیاست صداقت و وجدان داشتن چیزی بدی نیست! از تاریخ چند صد سال پیش هم صحبت نمیکنیم . تمام بحث ما از زمانی است که اکثرا دیده اند و شرایط را لمس کرده اند.
در آخر اینکه به صراحت نوشتید خوشحالید که ملت آخوند و جامعه روحانیت را شناخت ولی گویا یادتان رفت که بنویسید ملت، اسلام پوچ و توخالی را هم شناخت ؟

vrijdag 1 februari 2013

گذشته ها گذشته ... باید به فکر آینده بود!


در ایام دهه فجر ( زجر ) هستیم . دهه ای که یاد آور تلخ ترین روزهای تاریخ معاصر ما است. در این روز ها به دفعات شاهد مطالبی در راستای اشتباه انقلابیون و اینکه پدران مان با اشتباه خود چه سرنوشتی برای ما رقم زدند، هستیم.
 
بسیاری از هم میهنان با مطالبشان تلاش دارند به انقلابیون و افرادی که در آن روزها در تظاهرات ها علیه حکومت پهلوی شرکت داشند، حمله و به طریقی انتقام بگیرند. متاسفانه جملات ناشایستی هم بکار می برند !
 
بحث من این نیست که حکومت پیشین ایراد داشته یا خیر ... هر چه بود تمام شد. شخصا بر این باورم که اگر زمان را به عقب برگردانیم بیش از ٩٠% از ملت با تجربه ای که در این سالها بدست آوردند نه اینکه در هیچ تضاهراتی شرکت نمی کردند بلکه با تظاهرات کنندگان مخالفت هم می کردند.
 
شاید یکی از مسائلی که تا به امروز باعث شده نتوانیم در مقابل حکومت فعلی بایستیم این بوده که هنوز در گذشته مانده و بدنبال مقصر میگردیم تا به شدیدترین وجه مجازاتش کنیم.
 
دولت ایران هم به مراتب به این قضایا توسط عوامل نفوذی خود در اپوزیسیون دامن می زند تا اتحادی صورت نگیرد و به هر مناسبت افراد نفوذی خود را در هر برهه ای به رنگی در می آورد تا به دیگر گروه ها حمله کند. هر چه هست در تفرقه انداختن بینظیر بوده اند.
 
باید همگی با هر گونه نگرشی کاملا هشیار باشیم تا آلت دست تفرقه اندازان نباشیم . بی شک در تمام گروه ها تند رو وجود دارد. اینها  هم جز توهین و شخصیت دیگری را تخریب کردن، هیچ کار مثبتی در راستای اتحاد انجام ندادند. تنها بهانه شان هم گشتن از گذشته تفکرشخص یا گروهی، نقاط منفی را یافتن است و بس. از نقاط منفی پتکی بسازند و با قدرت هر چه بیشتر بر سر مخالف اندیشه خود بکوبند! براستی این هنر نیست.
بی شک تمام گروه ها دارای اشتباهاتی بوده اند. ( البته اگر اشتباهات بعضی ها را در کفه ترازو بگذاریم با دیگر گروه ها قابل مقایسه نیست )
اما باید همگی افراد که با حکومت فعلی مشکل داریم و نه در حرف بلکه در عمل به دنبال آزادی و دموکراسی هستیم و همینطور تنها به سرافرازی ایران و ایرانی می اندیشیم، از گذشته فاصله گرفته و به فکر آینده باشیم. ( نا گفته نماند که از گذشته فاصله گرفتن به این معنا نیست که از تجربه گذشته استفاده نکنیم ) به فکر اتحاد باشیم تا بتوانیم پیروز شویم .
با مطالب نوشتن و شخص یا گروهی که مثلا سالها قبل اشتباهی ازش سر زده تحقیر کردن یا کوبیدن هرگز نمیتوانیم گامی درست در راه اتحاد برداریم .
پس بیایید همگی با هم، دست در دست هم، با عشق به هم، تنها به آینده ای درخشان که انتظارش را داریم ایران و ایرانی را سربلند سازیم .